مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

تا سه نشه بازی نشه

سلام به روی گلتان

به نظر شما سه شنبه ای از این زیباتر پیدا میشه؟؟؟نه. اصلا سه شنبه ای که روز بعدش تعطیل باشه میشه زیبلترین روز دنیا.

جانم به رویتان بگوید اینجانب به دلیل حوادثی که طی دو روز گذشته برایم اتفاق افتاده بسیار محتاط شده، چون منتظر اتفاق سوم هستم.

روز گذشته در سالن تولید با عجله راه میرفتم نفهمیدم چی شد که دستگیره در شدیدا به بازویم برخورد کرد.شب که توی خانه موضع درد را بررسی کردم ، هرچی حساب کتاب کردم نفهمیدم چطوری دستگیره در میتونه بازوی بنده را کبود و داغان کنه، امروز که دوباره از همان سالن عبور کردم و لیز خوردم و دوباره همان ناحیه آسیب دیده قبلی داغان شد، فهمیدم که بله میشود. میشود که دستگیره ای با ارتفاع یک عالم کمتر به شما برخورد کند در حالیکه شما لیز خورده اید، خدا را شکر نادانسته از دنیا نمیروم.

من و همسفر یک میز غداخوریه کوچولوی دونفره داریم که بنده بسیار دوستش دارم، یادگاری از اولین حقوق سالهای خیلی قبل است و به دلیل شکل و شمایلش و کوچکیش هم بسیار در چشم مهمانهای خانه ما میباشد. وقت سحر، خوابالو میز غدا را چیدم ، همسفر مهربانانه منرا روی صندلیه خود نشاند تا بیشتر در معرض کولر باشم و خوابم بپرد و کمی غذا بخورم.چشمتان روز بد نبیند، همچین که مست خواب روی صندلی نشستم،  پخش زمین شدم، محل اتصال پایه به کفیه صندلی شکست. سغنی نمیدانید چه حس مشنگی دارد که خواب باشی و اینطوری روی زمین بیافتی و تازه بفهمی صتدلیه نازنینت هم برباد رفته. تازه بعد هم به دلیل  همان کوچکیه میز که ذکر شد مجبور باشی هرچه برروی میز چیده ای جابجا کنی، چون دیگر جایی برای نشستن نیست.

همینجوری

خواهرجانمان در تلاش برای پیدا کردن مستاحر برای آپارتمانی میباشد که بهدتازگی ساخته اند و حالا کمی بدهی دارد و ایشان قصد دارند با اجاره دهی مبلغ بدهی را جبران کنند.

آدمهای مختلفی آمدند تا قرعه به نام  خانواده ای افتاد که پدر خانواده شغل خاصی دارتد و من از ترس جان وبلاگم آنرا نمیگویم. قرارداد بسته شده و پول پیش را پرداخت کردند و بعد از سه روز خانم خانه حس کرده خونه را دوست نداره و خواستار فسخ قرارداد شدند، همسر خواهرک که اهل غل و غشی نبوده گفت باشه، بفرمایید بنگاه ، قرارداد فسخ و پولتان را بگیرید، آقای خانه شدیدا شاکی شدند که نخییییر، همینطوری که نیست، پول ما سه روز دست شما بوده، شما با پول مار کار کردید، سودش را باید بدهید.

دهان شوهرخواهر و خواهر با نگاهی به پوشش تن آقا باز مانده که شما هم بلههههههههه؟

ایمیل

پشت سیستم نشستم و‌مشغول پر کردن یک دنیا فرم، صدای دینگ دیگ تبلت میگه یک ایمیل دارم، به هوای ایمیل دکتر با اخم سراغش میرم و بازش میکنم 

ادامه مطلب ...