سلام به روی ماهتون
توی سرویس نشستم، از اتوبوس یک آهنگ زیبا و نوستالژیک از معین پخش میشه، نفرات محدودی توی سرویس هستند و البته اکثرشون نیروهای خودم هستند. نزدیک به یک ماه هست که شدیدا درگیر آماده سازی تیم برای ممیزی هستم، شبها تا دیروقت کارخونه بودم و شبی هم کامل موندم. دلم پر میزنه برای بودن با همسفر و پسرک، دلم پر میزنه برای پای گاز ایستادن و آشپزی کردن و سروکله زدن با پسرکم. تقریبا تمام ماه گذشته برای پسرک از پشت گوشی مادری کردم. دیشب که وارد خونه شدم از انتهای سالن دوید و توی هم پیچیده شدیم.
انشالا که به خیر بگذرد.