مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

آتش

به لطف تعطیلیه آخر هفته و برای جبران تمام طول روز خوابیدن، دیشب تا نیمه شب قدم میزدیم، هوا عالی و خیابان خلوت و همه چیز امن و امان بود. حدود ساعت دو به خانه برمیگشتیم که بوی دود حس کردیم، نزدیکتر که شدیم، آتش و دود را دیدیم و شلوغیه خیابان و راه بندان ایجاد شده و گیر کردن ماشین آتش نشانی توی خیابان و ...

محل آتش سوزی خیلی به منزل ما نزدیک بود و وای از جیغ و فریادهایی که میشنیدیم، متاسفانه دود سدید به طبقات بالا رسیده بود و ماشین آتش نشانی هم نمیتونست از ورودیه. مجتمع وارد شود. خیلی طول کشید تا بتونند آدمهای گیر افتاده تو آتش را نجات بدهند.

*آپارتمان ما به لطف هدیه سازنده به آنها که مسئولن بدون داشتن سیستم اطفاء حریق تونسته پایان کار بگیره.

**آنقدر ماشین برای بررسی حادثه توقف کرده بود که آمبولانس و ماشین آتش نشانی به زحمت تونتست به محل حادثه برسه،

***گاهی دلم میخواد بگم، خدا لعنت کنه سازنده گوشیهای دوربیندار را، چطوری میشه گوشیت را به دست بگیری و از فریادها و کمک خواستنهای آدمهای گیر افتاده تو آتش فیلم بگیری.