مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

همینجوری

خواهرجانمان در تلاش برای پیدا کردن مستاحر برای آپارتمانی میباشد که بهدتازگی ساخته اند و حالا کمی بدهی دارد و ایشان قصد دارند با اجاره دهی مبلغ بدهی را جبران کنند.

آدمهای مختلفی آمدند تا قرعه به نام  خانواده ای افتاد که پدر خانواده شغل خاصی دارتد و من از ترس جان وبلاگم آنرا نمیگویم. قرارداد بسته شده و پول پیش را پرداخت کردند و بعد از سه روز خانم خانه حس کرده خونه را دوست نداره و خواستار فسخ قرارداد شدند، همسر خواهرک که اهل غل و غشی نبوده گفت باشه، بفرمایید بنگاه ، قرارداد فسخ و پولتان را بگیرید، آقای خانه شدیدا شاکی شدند که نخییییر، همینطوری که نیست، پول ما سه روز دست شما بوده، شما با پول مار کار کردید، سودش را باید بدهید.

دهان شوهرخواهر و خواهر با نگاهی به پوشش تن آقا باز مانده که شما هم بلههههههههه؟

نظرات 8 + ارسال نظر
ﻓَﺮے ﻣﺂ چهارشنبه 10 تیر 1394 ساعت 08:05 http://http://godsblessing.ir/

برای شماره چشمت باید بری دکتر تنبل خانوم ؛)

یعنی به نظرت کاریذسختار از دکتر رفتن تو دنیا برای من وجود داره؟

مگهان سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 17:50 http://meghan.blogsky.com

سه رووووووز!!! سه روز کار شده با اون پول :|

نمی دونم چرا شماها متوجه نیستین آخه؟!

+ خوشم اومد چه مستاجر حق بگیری بود!!! :|
+ از نشونه های آخر زمان که میگن همینا نیس ؟!

این سه روز البته از پنجشنبه شروع شد تا شنبه، روز تعطیلی روز کاری که حساب نمیشه.مستاجر نگو بلا بگو...

هدی32 سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 09:04

سلام مرمری جونم خوبی عزیزم
از اینا همه چی بر میاد خواهر

سلام عزیزم. والا من هیچی نمیگم.
هستی خوبه؟

ﻓَﺮے ﻣﺂ سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 08:29

اتفاقا ک اونا حتما بلهههه عزیزم
عینک خریدی ؟

سلام عزیزم. والا ظاهرا دوستان همه با قضیه آشنا هستند.
نهههههه.منتظرم معجزه ای پیدا بشه و شماره چشمم که یادم رفته خودش تعیین بشه و ...
عزیزم آدرس سایتت را هرچی میزنم اشتباهه. میشه یک بار دیگه برام بگذاری؟

مدیر داخلی دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 18:36

ارسال مطلب سریع بدون عضویت در سایت بزرگ ادب ی
ناب سرایان
پس از وارد شدن کافیست روی ارسال مستقیم شعر کلیک کنید
www.naabsora.ir

بانو سرن دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 17:43 http://serendarsokoot.blogsky.com/

ولی فکر کنم اونا بدهکارنا!؟

خودشون که اینطور فکر نمیکنند

اف دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 16:46

واقعا فک کرده بودی ر.و.حانی ها فرق دارن؟!!!!!

حالا خوبه یه چیزی هم خسارت باید بدن واسه اینکه قرارداد رو فسخ کردن!! واقها که

فکر نمیکردند فرق دارند اما انتظار اعلام اینقدر علنی هم نداشتند.

امیر دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 16:18

من کشیش یک دیر بودم که یک روز یکی از راهبه های جوان از من خواست او را به جایی برسانم.در هنگام راندن ماشین به او پایش را روی پایش انداخت و من نگاه کردم.راهبه گفت:پدر اصل125را به یاد آور!این اصل یادم نبود اما بر خدا لعنت فرستاده و رفتم.باز هم فکرم جلب راهبه شد و او را نگاه کردم.راهبه گفت پدر اصل125 را به یاد آور!!بر شیطان لعنت فرستادم.بعد از رساندن راهبه سریعا به کتاب رجوع کردم

اصل 125:ادامه بده در مسیر درستی حرکت میکنی به زودی به موفقیت خواهی رسید!

ممنون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.