خانه پدری هستم. بلاخره بعد از کلی دویدن و دویدن سال ۹۵ کاری را تمامکردم و از امروز در مرخصی به سر میبرم. اینجا امدم تا خرده ریزهای مادر را تحویل بگیرم و البته اینها که من میبینم خرده ریز نیست و خدا میداند با چه جادویی قرار است در چمدان قرار بگیرند تا همه چی در نهایت بشود ۶۰ کیلو.
در دلماسترس فراوان دارم،شما دیگر دعوایم نکنید،استرس کاری دارم. هرچه تلاش کردم کارهای نیمه ام به پایاننرسید و هنوز در ذهنم دنبال راهی برای تمام شدنشان. از طرفی تا اخر هفته کارخانه در حال کار هست و ...
انشالا چند ساعت که بگذره ،یواش یواش ذهنم باور میکنه که واقعا مرخصی هستم.
سلام
ای جانم مریم جان سفرتون بسلامت پیشاپیش سال نو هم مبارک انشاالله که در کنار خانواده عزیزتون سالی سرشار از عشق و محبت ، سلامتی و خوشبختی رو شروع کنید
سلام به روی ماهتون.سال نو شما هم مبارک. ممنون از شما.
سفرت به سلامت مریمی!
قربون شما