مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است


سلام. خسته نباشید. سرماخورده نباشید. تنها نباشید الهی.

جایتان نه چندان خالی هفته متفاوتی را میگذرانم. از اول هفته همسفر به ماموریت رفته و اینجانب بی همسفرم. از نبودش استفاده کردم و هی اضافه کار میمانم تا هم کمی کارهایم پیش برود و هم نبودنش کمتر حس شود. در اقدامی انتحاری هم برای بررسی شیفت شب که حس میکنم خیلی میپیچاننمم،دیشب را هم در کارخانه ماندم و کلا سرویس شدم. سخت بود اما ارزشش را داشت. در حال حاضر هم که بعد از ۴۸ ساعت به خانه سردمان برگشتم،از شدت سرما به شوفاژ چسبیدم و هم خوابم میاد و هم خوابم نمیبره.خلاصه که روزگار را فعلا این مدلی میگذرانیم تا ببینیم همسفرجانمان کی برمیگردد.

خیلی وقت بود تنهایی نداشتم. خلوت این مدلی نداشتم. این چند روز هم انقدر در کار سابیده شدم که وقت خلوت با خودم را نداشتم. امشب اما من و این شوفاژ و پتو با هم هستیم. تو عالم خوابالویی بالا و پایین زندگیم را مرور میکنم و خودم را میگذارم جلوی خودم و حرف میزنیم.از همه چی. از ناراحتیام،خوشحالیام،ارزوهام،افسوسهام. چقدر خوبه که روزهای زندگیم مبگذره و هیچی موندنی نیست.

*در نبود همسفر با چراِغ روشن میخوابم. با صداهای کوچک هم توهم میزنم در حد مرگ.


نظرات 1 + ارسال نظر
هدی چهارشنبه 24 آذر 1395 ساعت 08:45

سلام مرمری خوبید عزیزم خسته نباشید
من علاوه بر چراغ روشن ،تی وی هم روشن میذارم در این حد ترسوم خخ

سلام خانم. ممنون شما هم خسته نباشید. اینا که ترس نیست. اسمش احتیاطه.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.