مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مماغ پیچاره ام، داغون شده از شدت نشتی، هیچ قرصی هم تا الان نتونسته جلوی سیلاب را بگیره و تنها نفعشون خوابوندن من در حد خواب خرس. در زمستان بوده است. گیج گیجم. تو این اوضاع گیجی  بهم زنگ زدن که شنبه ۶صبح باید فلان بیمارستان باشم و این یعنی ۴صبح باید راه بیافتم و این هم یعنی ۳صبح بیدار شوم و با این سیلاب بینی، این یعنی مرگ. از همه بدتر نمیدونم اونجا بهم چای میدهند یا نه، اصلا بهتره با خودم فلاکس ببرم یا خیلی مسخرس؟ 

مماغم شده مثل مماغ دلقکها، نفسم هم در نمیاد.

سلام 

حال و هوای اولین روز برگریزانتون شاد و به خیر باشه. این پنجشنبه شدن اول مهر، احتمالا از اون اتفاقهاییه که اگر سالها پیش رخ میداد، در حد انفجار شادمانی درست میکرد،تعطیلات به هم چفت شده بسیار حال و احوال آدم را جا میاره. 

ادامه مطلب ...