مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

وقتی توی یک عالم آدم، شما تنها روزه گیرنده باشی، نتیجه میشه اینکه اونها مثل بچه آدم به موقع میرن خونه، تو مثل بچه غیر آدم نه شب میری خونه، تازه خستگی از تنت نمیره بیرون، چون میدونی فردای داغونی داری و از nتا مدرکی که مدیرجانت خواسته آماده کنی، حتی نصف نصف نصفش هم آماده نیست، خمره رنگ رزی که نیست، از اینطرف کاغذ A4 بزنی توش، از اونطرف مدرک مثل هلو بیاد بیرون.خلاصه اینجانب فردای خری دارم ولی جالبه که در عین این حال و احوال خرانه، احساس میکنم تو بغل خود خدا نشستم و داره تکونم میده، حال مشنگیست جایتان خالی.

*آیا چشمان و گوشان شما از دیدن فوتبال در دوروز گذشته خستیده شده است؟بله، مال ما خسته شده است از بس توی سرویس، تو اتاق انتظامات، توی همه جا و البته توی خونهههههههه رنگ و بو و صدای مردان دونده است، کی تموم میشه؟

**امشب شب من است، شب بودن من، این قافله عمر عجب میگذرد...

نظرات 2 + ارسال نظر
پوران دوشنبه 24 خرداد 1395 ساعت 14:02 http://kavirdarkavir.persianblog.ir/

تولدت مبارک مریم بانووو

حس شیرین بودن در بغل خدا به کامت از اون حسای لذت بخش

ممنون عزیزم.حسه خوبیه اینی که دارم.

شیرین دوشنبه 24 خرداد 1395 ساعت 01:06

وای نگو،انقد حال میده این شبا.الان من یه نسکافه توپ درست کردم کنار همسر داریم فوتبال میبینیم.تازه من بیشتر حرص و جوش میخورم.

یعنی شما نسکافه را رها کرده و حرص و جوش میل میکنی؟آخه چرا؟
خوش باشین همیشه.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.