مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

دوستان گلم سلام

قرار بود با ادامه سفرنامه ارمنستان در خدمتتون باشم که متاسفانه الان ذهنم برای اینکار همکاری نمیکنه و انشالا در فرصتی دیگر، ادامه سفر را خواهم نوشت.

در جریان مشکلاتم در محیط کار تقریبا بودید، ماهها بود که بعضی رفتارها واقعا صبرم را کم کرده بود، انگار بعضی ها وقتی صبوری میبینند وقیحتر میشوند و آزارکاری وکلامیشان بیشتر. به دلیل مخالفت با انجام کار اشتباهی در حیطه کار خودم، اوضاع بدتر شد، به دلایل مالی و روانی تصمیم داشتم تا پیدا شدن کار مناسب همچنان آرام آرام به کارم ادامه بدهم اما گاهی کارد به استخوان میرسد و دیگر توانی برای مدارا نمیماند.از اول مرداد یادداشت کوچکی  روی میز آرایش اتاق خوابم قرار دادم و به خودم قول دادم مواظب روح و روانم باشم و کار مناسبی تاپایان شهریور پیدا کنم. خوب البته هنوز کاری پیدا نشده، اما از آنجاییکه سلامتیم به دلایل فشارهای عجیب غریبی که روزانه با آنها درگیر بودم به خطر افتاد و علائمی مشابه ms پیدا کردم و داد همسفر صبورم هم درآمد تصمیم گرفتم یکبار برای همیشه کار را تمام کنم، امیدوارم قولهایی که از دوروبر درمورد کار گرفتم عملی شود و روزهای بیکاری طولانی نباشد.

دیروز که پای تلفن دکتر مسئله ای را باز کرد و باز خواست آسمان ریسمان به هم ببافد و مشکلی را که هیچ ارتباطی به من نداشت را به من وصل کند، خیلی توهین آمیز در مورد امضا نکردن قراردادم پرسید و وقتی من بلاخره برای اولینبار زبان اعتراض باز کردم و گفتم قصد امضاکردن و تمدید قرارداد را ندارم، بلافاصله گفت، نخیرررررر من اول گفتم شما نیایید، میدانم طاقت نه شنیدن از زیردست را ندارد و باز برای اولینبار آزارش دادمو گفتم، باعرض معذرت ، خانم دکتر شماقراردادرا فرستادید، من امضا نکردم وتمام. تلفن که قطع شد انگار باری به اندازه چهار سال کار مزخرف از روی دوشم برداشته شد، همیشه فکر میکردم اگر روزی از کارخانه بروم حتما غمگین خواهم بود، اما الان عجیب آرامش دارم که دیگر من کار و باری با آن دیوانه خانه ندارم.

اما....از دیشب ترس مثل زلزله همه وجودم را به هم ریخته، هزار شاید و‌اگر به جانم افتاده که اگر کار پیدا نکنم چه؟ همسفر از ترک کارم بسیار خوشحالاست و  در این دوروز هرطور توانسته آرامم کرده که مبادا باز روح‌و روانم به هم بریزد، ایمان دارد که من کاربهتری پیدا خواهم کرد، اماخودم، خودم درونم ولوله است و از تصور اینکه با اول مهر خانه نشین خواهم شد، کلافه میشوم و میترسم ازترس بیکار ماندن دست به هرکارمزخرفی بزنم.

این روزها زیاد نیازمند انرژیهای خوبتان و دعاهای  روح بخشتان هستم.

*حضورکمرنگم را در خانه هایتان ببخشید،روی دو جمله هم تمرکز ندارم و ذهنم آشفته است، میدانم که درکم میکنید.

* هرچه کردم نتوانستم از طریق بلاگ اسکای پاسخ کامنتهایتان را بدهم، از همینجا از هرکدامتان ممنونم.

نظرات 8 + ارسال نظر
سهیلا یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 09:07 http://nanehadi.blogsky.com/

سلام. روزهاتون پر از آرامش. حتما یه کار خوب پیدا میشه. یه کم به خودت برس. ورزش تفریح خرید سینما تاتر. که دوباره رفتی سر کار حسرت نخوری.

ممنون عزیزم، انشالا به همه چیزهای دوست داشتنی میرسم

غزال یکشنبه 29 شهریور 1394 ساعت 08:47 http://yaldayeshab.blogsky.com

آخخخییییش بالاخره کاری که باید میکردی رو کردددی
نمیگم بیشتر از همسفر ولی لاقل به انداه اون از ترک کارت خوشحالم
با سابقه و تواناییهایی که از تو سراغ دارمم شک ندارم کار بهتری پیدا میکنی

به معتی واقعی کلمه آخیش،آخییییییییییییش.ممنون از امیدواری خوبت، همسفر این روزها بشکنی میزند از شادمانی.

بانو سرن شنبه 28 شهریور 1394 ساعت 16:22 http://serendarsokoot.blogsky.com/

فعلا بگیر حسابی بخواب. بعدم یه کم تنبلانه حالشو ببر. خونه دار کن. چیز میز خوشومزه درشت کن. یکم برو بیرون بگرد. مطمئن باش کار هم پیدا می شه.

والا بانو، چیزی که این روزها ندارم، خواب است، نمیدانم چرا فرار ی شده از من؟انشالا.

هدی شنبه 28 شهریور 1394 ساعت 10:01

سلام مریم عزیزم درکت میکنم شرایط سختیه
این همه سختی کشیدن و دم نزدن و بعد بدون قدردانی بیرون امدن
دوستم با اینکه با اراده و خواست خودت بیرون اومدی ولی نمیدانم این وجدان چرا اروم نمی گیره منم چند سال قبل این شرایط رو تجربه کردم هیچ چیز مهم تر از سلامت روح و روان نیست کار میکنیم برا شرایط بهتر نه اینکه اعصاب و روانمون داغون باشه باید داخل کار امنیت روحی داشته باشیم
ولی شک نکن کار بهتری در راه است تا میتونی استراحت کن تا با انرژی زیاد کار جدید رو شروع کنی دوستم به خدا توکل کن به امید موفقیت

سلام عزیز دلم، وجئان من گاهی عجیب خررررررررررررر میشود، فعلا رامش کردم تا ببینم به کجا میرسیم.ممنون از آرزوی خوبت عزیزم.

پوران جمعه 27 شهریور 1394 ساعت 10:54

حتما کار بهتر با شرایط مالی و رحی بهتری پیدا خواهی کرد

ممنون عزیزم

مگهان پنج‌شنبه 26 شهریور 1394 ساعت 11:43

با تمام وجود انرژی مثبت روونه ی راه مرمر جانم می کنیم :)
عزیزم بهترین کااارو کردی اصلا شک نکن ... روح و روانت خیلی مهم تره
مطمین باش روزای خونه موندنت هم خوب خواهد گذشت مرمر جان

ممنون عزیز دلم، ازدرستیه ترک کارم مطمئنم، فقط روزهای بدون کار کمی گیجم کرده.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 26 شهریور 1394 ساعت 10:41 http://barayedokhtaram.pesianblog.ir

بسیار متاسفم که ترک کار کرده اید . و همزمان بسیار خوشحالم که من نیز مثل شما در همین روز دندان لق را کندم . فقط خدا میداند که نوشته شما چقدر به دلم نشست . خوشحال شدم که اگر با شما حرف بزنم درکم میکنید که هر کاری ارزش انجام و هر جایی ارزش ماندن ندارد. برایتان موفقیت روزافزون و شجاعت مستدام آرزومندم

سلام دوست عزیز، هرجایی و به هرقیمتی قطعا ارزش ماندن نداره و این را خود فرد فقط میتونه تشخیص بده. امیدوارم شما هم زودتر تو شرایطی که دوست دارین قرار بگیرین.

عمو چهارشنبه 25 شهریور 1394 ساعت 23:01 http://Mrmustache.blogsky.com

همه چیز درست میشه، آرامشت رو حفظ کن.
چیزی تحت مشکلات و سختی وجود نداره، هرچیزی نوعی تجربه و آموزشه. مطمئن باش کار بهتری با حقوق و آرامش بیشتر پیدا می کنی. کاینات وقتی شجاعت و جسارت و مقاومتت رو ببینه بهترین هارو پیش کشت میکنه.

عمو این روزها روزی هزاربار به خودم میگم، این روزها میگذره، ارام باش. راستش چطور گذراندن این روزها برای خودم هم یک امتحان شده، برای خودم مهمه چطور دارم این تجربه را میگذرونم.از ارامش خوبتون ممنونم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.