سلام
اتاقی که عنوان اتاق خواب گرفته در منزل جدید(البته نمیدونم بعد از چندماه، هنوز میشه گفت جدید یا نه)دوتا درب بزرگ داره که رو به بالکن باز میشن، و بالکن مشرف به حیاط خونه. خیلی شبها یا خیلی صبحها دقایقی را کنار این دربها می ایستم ومات و مبهوت فضای درختان فوق العاده حیاط میشم. دوتا کاج خیلی بلند که طبق اخبار نه چندان موثق، بیش از صد سال عمر دارند و چنارهای فوق العاده و معروف این منطقه. چندین درخت دیگه هم هستند که اسمشون را بلد نیستم. همینطور خیره به فضای بیرون دربها میرم تو هپروت، بین خودمان بماند، از آرزوهای عهد جوانی وجاهلیت که هنوز خیلی سورپرایزهای زندگی برام رو نشده بود، داشتن سه پسر پشت سرهم بود، یکجور عجیبی دلم اینرا میخواست، توی ذهنم پسرها را میبینم که توی حیاط ، به دنبال هم می دوند، صدای جیغ وفریادشان به آسمان بلند است، از بالکن صدایشان میزنم که آرامتر باشند و همدیگر را هل ندهند.
همسفر می آید کنارم و همینطور که طره مویمرا کنار میزند و احتمالا فنجانی چای به دستم میدهد، میگوید، چکارشان داری، بگذار بازی کنند.
لرز که به جانم می افتد از باد خنکی که از درز پنجره گذشته ، به عالم واقعیت برمیگردم ، صدای همسفر از اتاق پسرممی اید، پسرکم اصرار زیادی به نبودن من در اتاق دارد و من اینطرف منتظر پشت پنجره هستم تا خوابش ببرد و همسفر به این اتاق بیایید و من کنار پسرک بروم ، تقریبا تنها زمانی که دربست کنارش هستم ، همین زمان خواب است.
دلم میلرزد از صحبتهای مهدکودک، هزار بار توی ذهنم بالا پایین میکنم کم گذاشتنهایم را، نبودنهایم را. خیلی بدبودنهایم را. پسرک نازنین و کوچولوی خودم ، پسرک خوش زبان خودم ،...
دام میخواد موهایم را کوتاه کنم، خیلی کوتاه
بعضی وقتا با خودم فک میکنم مردا چشونه که خودشون رو از این همه مهر و محبت و عشق و آغوشی که همسرانشون میتونن به اونها بدن ،محروم میکنن!
شاید باور نمیکنند که چقدر راحت و کم هزینه میشه حال خوب و عشق ایجاد کرد و البته خیلی وقتها اولویت ذهنیشون نیست
چه رویای خوشگلی بود
کوتاه کن اگه همسرت با موی کوتاه مشکلی نداره
عاشق خانم های شیک مو کوتاهم
رویاها همه قشنگن.
کوتاهی موهام برام تعریف بریدن و قطع کردن تمام حال خوبه خودمه، همسفر درگیرش نیست