مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

سلام

به لطف دنیای مجازی، چند ساعتی هست که همراه برادرم هستیم در بیمارستان، منتظر فرشته کوچولو هستند ، او لحظه لحظه خبر میدهد و ما تصور می‌کنیم آنجا در اتاق انتظار کنارشان هستیم، امیدوارم چشم بخیل حکو.مت همین باقی مانده مجازی را از ما نگیرد، همین کوتاه دبدنها و بودنها را.

به لطف مزخرفات سفارت و ویزادهی، پدر و مادر همسر برادرم در آخرین لحظه و با صرف هزینه سرسام آور توانستند پیزا بگیرند و همین دو سه ساعت پیش، کنار بچه ها رسیدند، تصور می‌کنیم دنیا اگر مرز نداشت، اگر خیلی چیزها نداشت چقدر دلنشین‌تر بود.

دلم برادرم را میخواهد زیاد، دلم لحظه زیبای دیدن دخترش را میخواهد ،دلم همراه بودنشان را میخواهد.

نظرات 1 + ارسال نظر
عابر یکشنبه 11 تیر 1402 ساعت 12:59

مبارک باشه قدمش پربرکت باشه

ممنون از لطف شما

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.