مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

Change control

سلام

موضوع مهمی توی تولید تجهیزات پزشکی وجود داره به عنوان change control، یکسری الزامات در حال تغییر هست که پروسه این موضوع را بسیار سخت‌تر کرده، معنی راحت ش میشه که تغییر در تولید خیلی پرهزینه و پرریسک هست و به معنی واقعی کلمه سرویس میشی تا بتونی تاییدیه یک تغییر را دریافت کنی.حالا تو این سختگیری وای به روزگار شرکتی که تغییرش significant change  شناخته بشه، با شرایط ایران این نتیجه گیری یعنی برو بمیر و نکته جالب اینه که تقریبا بیشتر تغییرات به همین میرسه ،چرا اینها را گفتم؟

توی خونمون چندین significant change  در پیش داریم، با الزامات و مراجع ذی صلاح قانونی طرف نیستیم اما چارستون بدنم مبارزه از فکر کردن بهش، اولی تغییر مهدکودک نیما هست، شاید لوس بازی به نظرتون بیاد اما قلب و مغزم در حال له شدنه از فکر کردن به اینکه پسرکم از دلبستگی های که به مهد فعلی داره باید جدا بشه، تمام تلاشم اینه که کمترین مقدار تنش را حس کنه ،انشالا که بشود.

تغییر دوم که اوف، تغییر مجدد خانه هست، نه یک اسباب کشی معمولی، یک اسباب کشی غیر معمولی. من سالهاست به زندگی آپارتمانی و امنیت آپارتمان و عدم وجود جک و جانور و لوکسی ظاهری آپارتمان عادت کردم، فرصتی پیش اومده در یک منزل ویلایی ، قدیمی، نیازمند به یک عالمه تغییر ، با دو حیاط بسیار بزرگ، با کلی درخت ، با گربه هایی که انگار خونه خاله خودشون میرن و میان، زندگی کنیم. تصور اولیه قشنگی داره اما هزینه زیاد بازسازی، وجود مدل به مدل جانور به دلیل وجود حیاط بزرگ و پر از دارو درخت، زیرساخت قدیمی خونه و‌کلی موارد دیگه تن من را می‌لرزاند.

تا الان هردو تغییر احتمال بود و امروز هردو قطعی شد. فکر میکردم اگر قرار بود این دو تغییر مجوز بگیره، چه پوستی از من و همسفر کنده میشد، خوبه که هر کاری میکنیم ، اول و آخر باید به خودمون جواب بدیم.

هیچ ایده ای در مورد هزینه بازسازی نداریم، اصلا تجربه ای نداریم و بنا بر دلایلی بودجه محدودی هم داریم، مشکلات زیاد داریم اما ظاهراً دل خوشی هم داریم با این تصمیم گیری هامون.

پسرکم و همسفر بسیار بسیار بسیار از تغییر منزل راضی هستند و‌من؟توی دلم آپارتمان نازنین و خوشگلم را مبخوام به همراه کوچه فوق العاده ای که داریم ولی لبخند میزنم به خوشحالیشون ،راهم به کارخونه دورتر میشه، محله خونه شلوغه و من خیابانهای خلوت را میپسندم، وسواس بدی به خانه قدیمی دارم اما دندان روی جگر میگذارم تا چی پیش بیاد.

فعلا

نظرات 3 + ارسال نظر
خورشید پنج‌شنبه 31 فروردین 1402 ساعت 01:47 http://khorshidd.blogsky.com

کاش میدونستی چقدر دلم میخواد جای تو بودم
من به یه حیاط کوچیک هم راضی بودم
حاضرم یه ویلایی کوچیک توی یه محله معمولی داشته باشم تا یه آپارتمان شیک توی بالا شهر

قابل شما را نداره بانو
امتیازهای خوبی داره اما متاسفانه من به منزل فعلی بسیار ارادت دارم و ترک‌ش برام سخته، هرچند قبول کردم ، انشالا که خیر باشه این تغییر

شیشه چهارشنبه 30 فروردین 1402 ساعت 10:48 http://www.sangoshishee.blogsky.com

سلام
اول اینکه هر دو تغییر مبارک
برای حیاط اینکه میفرمایید دو حیاط دارن میتونید یکی از حیاط ها رو کامل چمن مصنوعی کنید و یک سرسره و تونل بازی بزارید و دورش رو گل کاری کنید و حیاط دوم رو باربکیو و آلاچیق طور و تخت چوبی و ... هم جذابیت داره هم محیط رو شارپ میکنه ، از لحاظ امنیتی هم برای ماهایی که به زندگی آپارتمانی عادت داریم کمی سخت به نظر بیاد ولی با نرده کشی دیوار و درب محافظ خوب تا حدودی میشه حلش کرد
مهد هم بیشتر برای مادر سخت هست و بچه سریع خودش رو وفق میده و واقعا نگرانی نداره
در مورد بازسازی هم چون همسرم هرزگاهی کار طراحی داخلی میگیره همیشه میگه در خونه های قدیمی قدم اول لوله کشی و تاسیسات هست و حالا در این لوله کشی ها میشه تغییرات محل حمام و دستشویی و آشپزخونه رو لحاظ کرد

سلام
خیلی ممنون از توضیحات و راهنماییتون

سهیلا سه‌شنبه 29 فروردین 1402 ساعت 12:18 http://Nanehadi.blogsky.com

منم مدل آپارتمانی هستم،دق میکنم تو خونه ویلایی قدیمی.

منم، ویلایی خوبه برای چند روز، آپارتمان ولی خوبه، تکلیفش با خودش مشخصه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.