هرروز صبح چند دقیقه وقت به خودم میدم تا آروم آروم لود بشم و ذهنم متمرکز کار. روی گوشی با انواع ف.ی.ل.ت.ر شکن کلنجار میرم، یک کانال دوست داشتنی توی تلگ.رام را میخونم ، چند سایت سیاسی میخونم، آروم آروم گازی به لقمه میزنم و درنهایت چایم را مینوشتم. پنجره اتاقم ویو خوبی با آسمان و بیابان دارد. چند لحظه ای خیره به آسمان میشم و بعد استارت کار. توی کار غرق میشم شاید فشار ذهنم کم بشه، به شیرین زبانی های پسرک فکر میکنم ،شاید روحم جلا بگیره ، به سفر فکر میکنم، به نی نی تو راه برادرک، به همه دلخوشی های قشنگ زندگی اما یک چیزی یک حالی ته روحم را قلقلک میده.
امان از ته روح که داغونه داغونه
کی حالمون خوب میشه
دیر و زود داره اما سوخت و سوز نه، حتما حالمون خوب میشه بلاخره