مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

سلام

 فیلم و عکس از تلخی‌های این روزها زیاد دیدیم اما یک فیلم و عکس منرا به جنون رسانده، با دیدنشون چندین بار بالا آوردم و هنوز هم فکر کردن و تکرار دیدنشون داغونم می‌کنه ، تصویر دخترکی که پنجه در خاک زده و مات و مبهوت خاک جلوی رویش هست و فیلمی که خانواده پسرکی آرتین نام در شاه چراغ را نشان میده و ادامه فاجعه.

نگاه پسرک کپی شده از نگاه پسرکم هست و موهای فرفریش هم.

 تو این چند روز هزار بار پسرکم را بوسیدم و بوییدم به نیت این دو کودک و هزار بار از بزرگسال بودن خودم شرمنده شدم که یکی از آدمهای اطراف این دو کودک هستم و این غم را تو‌ نگاهشون دیدم و نمردم و نفس میکشم.

نگاه هردو کودک برایم حجت کثافت بودن دنیا و دنیا دوستانش هست، ذهنم پر از سواله، آنها که ماشه را کشیدند، آنها که فرمان ماشه کشیدن را دادند، آنها که بی تفاوت ,گذشتند، تا حالا تو نگاه معصوم این فرشته ها خیره شدند، غرق شدند، چی می‌خوان از این دنیا که به هر رذالتی تن میدن


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.