مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

شوخی

سلام

برادرکم برای سورپرایز خانواده ناگهانی اومد ایران، تو فرودگاه مبدا بود که شنیدم، تنم لرزید از شلوغیها، از هوای ترسناک خیابانها، از بازداشت شده دوستش، از تمام مصلحت اندیشی های چهل سالگی ، تا رسید به خانه ، هزار بار در دلم مردم و مردم. از خدا که پنهان نیست ، از شما هم پنهان هم نباشد، تمام دنیا یک طرف، برادرکم هم یک طرف، سالها قبل که ستاره نشست بر شانه هایش، بر طالعش، بر پیشانیش، من هزار بار  مردم و تمام شدم و حالا باز توی روزهای خو.نین این روزها که دهها و صدها مثل برادرکم ساخته شده، تا زمانیکه در خانه پدری قدم گذاشت، هزار بار این قلب کوبید به در و دیوار.

قرار بر یک هفته توقف و‌ ماندن بود، قرار به خوشحالی برای یک چهارشنبه تعطیل در آخر هفته بود، شوخی قشنگ ماجرا کجاست، برادرکم مبتلا به کرونا شده است، حالش بد است و مطلقا قبول نمیکند پیش او باشیم، میدانم که منطقی نیست، درست نیست اما، اما شما که نمی‌دانید او اینجا باشد و‌من‌ نتوانم ببینمش یعنی چه,.

فعلا

نظرات 2 + ارسال نظر
حمید سه‌شنبه 3 آبان 1401 ساعت 22:15 http://seyedhamidhavaeji.blogsky.com

خوش بحال برادرتون که خواهری مثل شما داره.

خوش بحالی دوطرفه هست، ممنون از شما

دلی جمعه 22 مهر 1401 ساعت 13:48

برادر ،حضرت برادر ،جناب برادر،برادر وما ادراک مابرادر.موجودی دلگرم کننده با صدای اسمانی به صلابت یک کوه ..چشم ودلتان از امدنش روشن باد.

ممنون از لطف و مهربانی شما

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.