سلام
از تمام خانواده مادری ، یک دایی مادری بود که بسیار در خانواده ما عزیز و دوست داشتنی بود، آدمی بود شبیهش تو خانواده مادری و پدری اصلا پیدا نمیشد.
از بین تمام عید دیدنی های جدی و قانونمند ، خانه دایی ، دلنشینترین عید دیدنی را داشت، شیرینی مورد علاقه ما را تو حجم زیاد به همراه یک جور آجیل دوست داشتنی تهیه میکرد و بازهم برخلاف عید دیدنی های کوتاه، منزل ایشون چند ساعتی به گپو گفتگو میگذشت .
سال گذشته، تو یکی از موجهای چندم کرونا ، دایی در یک بازه زمانی خیلی کوتاه درگیر کرونا شد و فوت کرد و فوت ایشون یکی از باورنکردنی ترین اتفاق های زندگی ما شد.
در هیچ مراسمی نتونستم باشم، علی رغم خواستن در سال گذشته حتی نتونستم منزل ایشون برم و همسرش را ببینم تا امروز.
حضورم در این خانه بسیار بسیار سخت و تلخ هست، انگار هر لحظه دایی با ظرف آجیل از در وارد میشود، جلوی کولر نشسته و اصرار دارد که هوا باید خنکتر بشه.
حال و احوالت خوش باشه مرد نازنین، هرجا که هستی
روحش شاد و یادشون گرامی
ممنون از شما
سلام
بنده جنابعالی را نمیشناسم ولی این پست واقعا من رو تحت تاثیر قرار داد و از صمیم قلبم ناراحت شدم و برای آن دایی عزیز آرامش ابدی خواستارم.دلیلش هم یکی این میتونه باشه که من هم یه همچنین دایی ای داشتم.زمانی که عید دیدنی خونه ما می اومد بیشترین عیدی را میداد و چند اسکناس پنج تومنی،و دو تومنی نو توی این پولها بود.و رفتن به خانه اش هم برای من خیلی لذت بخش بود...
خدا به شما صبر دهد و به آن عزیز نور و رحمت.
ممنون از لطفتون ,سفری هست که همه باید طی کنند اما رفتن بعضی ها عجیب تلخه