مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

جنس دوم

سلام

 به لطف بیماری اول سال و برای جلوگیری از سوراخ سوراخ شدن بیمه،سرگردان راهروهای بیمه شدم.بعد از چندبار رفت و آمد، بلاخره کار تمام شد و گفتند فلان مبلغ  را فلان تاریخ واریز میشه.

به همراه همکار آقایی  این پروسه را طی میکردم، شرایط مشابه بود، مبلغ واریزی آقا را که گفتند سورپرایز شدم، علت تفاوت را که پرسیدم،  فرمودند شما زن هستید، ایشون مرد.پرداختی به آقایان چون خرج خونه میدن، طبق قانون بیشتره.

سالها بود که از شنیدن مزخرفی شبیه این گذشته بود، پرتال شدم به ده دوازه سالگی، جنگی که تو خونه داشتم برای یک اردوی شبانه روزی همزمان برای من و برادرم. تنها  کلام پدر این بود: تو دختری ، اون پسر. اون اردو را نرفتم، زخمش موند،سالها جنگیدم، با پدری که عاشقش بودم، با جامعه، با هرکسی که می‌خواست به صرف زن بودم لهم کند، آنقدر جنگیدم که باور کردم کسی نمی‌تواند حقم را به دلیل جنسیتی بگیرد اما  امروز دوباره توی یک اداره داغون جای زخمم درد گرفت، باز شد. علی رغم پرداخت حق بیمه یکسان، علی رغم تلاش یکسان یا حتی بیشتر، علی رغم خیلی چیزها باز شنیدم که تو زنی و اون مرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.