سلام
صبح زیبای شما بخیر
خرداد باشه و باران بباره و هوا بوی بهشت داشته باشه و حال آدم محشر نباشه؟
چند شب قبل آسمان رعد و برق زد و برای نترسیدن پسرک داستان بازی ابرها را گفتیم.هی با صدای بلند گفتیم ابر قوی زود باش دوباره نور بده. پسرک رعد و برق زیبای آسمون را به قدرت مادرش ربودند. صبح روز بعد توی آفتاب،رعد میخواست.
دیشب که عشق بازی آسمون گل کرده بود، باز هم قدرت مامان را میخواست. درخواست من و درخشش آسمان هماهنگ نمیشد،شاکی شده بود.
سر و صدای زیاد از نیمه شب بیدارش کرد. مامان را خواست تا کنار پنجره با هم باشیم ودوباره شروع شد. تکرار و تکرارکه:بگو بزنه.
*روز قبل دوتایی چکمه پوشیدیم و توی تمام چاله های پر آب کوچه، شالاپ شلوپ کردیم. با سر و صورت افتادیم توی چاله ،باز هم ادامه دادیم.نفس مریم از ته دل میخندید،شوی بامزه ای شدیم برای عابرها.
*میشه حال و هوای الان را ذخیره کرد برای روزهای گرم ۴۰ درجه؟