مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

سلام

بعد از سه هفته پشت میزم نشستم و دارم تلاش میکنم برگردم به فضای کار.یکی دو شبی که فکر میکردم زندگیم روی صفحات آخره و حال و هوای بدی داشتم با خودم همین میز و تصویر اتاقم را تصور می‌کردم. تصور کردم روزی که پشت این میز باشم یعنی خیلی چیزها تموم شده و زندگی عادی شده و امروز همون روزه.

گاهی دوست دارم سرم روی زمین بزارم و هزار بار بگم ممنونم برای این نفسی که به راحتی می آید و می رود.

نظرات 2 + ارسال نظر
فیروزه شنبه 4 اردیبهشت 1400 ساعت 13:39

خدا رو شکر ، چقدر خوب که قدردان لحظات زندگی شدید کاش همه ما شاکرتر و قدردان تر باشیم .

ممنون از لطفتون
امیدوارم اثرگذاری بیماری کنی طولانی باشه.

عابر شنبه 4 اردیبهشت 1400 ساعت 13:11

خوب رسیدید به روزهای خوب . خوشحالم .خدا رو شکر که سلامت شدید، بله روزمرگی یعنی زندگی و باید به خاطر روتین بودن و حتی سکونش خدا رو هزار بار شکر کرد.

ممنون از لطف و مهربونیتون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.