مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مادر وحشی

سلام

اسفند همیشه ماه شلوغ و پرکاری هست، برنامه های ممیزی هم‌که بهش اضافه بشه ، نفس میبُره. تو هفته گذشته دوبار ده شب خونه بودم و دوبار هم پسرک را تنبیه بدنی کردم چون جسمم طتقت دردهای حاصل مو کشیدن را نداشت، تو آینه که خودم را نگاه کردم رسما یک آدم وحشی و نفهم را دیدم و البته سکوت مطلق همسفر تو این یک هفته تیر خلاص را به ته مانده روح و روانم زده.

برای جلوگیری از آسیب بیشتر پسرک و البته سکته کردن خودم و بازهم برای کم کردن فشار روانی حس و حال منجمد همسفر تصمیم گرفتیم ایشان و پسرک چند روزی به خانه پدری بروند و هم آنها  استراحتی کنند هم من بچسبم به کار و قال قضیه را بکنم.

حالم اما الان به تلخترین شکل ممکن زهر است، مزخرف است.بستنی و هله هوله را جایگزین من کردند تا پسرک بهانه ام را نگیرد و من احمقانه روحم را خراش میدهم و فکر میکنم گاو روی لیوان بستنی مادر مناسبتری نسبت به من نیست؟

*سکوت همسفر، سکوت مزخرفش تمام انرژی باقی مانده ام را نابود میکند.

فعلا

نظرات 3 + ارسال نظر
سهیلا جمعه 15 اسفند 1399 ساعت 17:22 http://Nanehadi.blogsky.com

همه مادر ها مثل هم هستیم.عصبانی میشیم.تنبیه میکنیم.پشیمون میشیم.غصه میخوریم.احساس گناه میکنیم.مادری که همش گیگیلی گیگیلی نیست.

نگاه معصومشون وقتی انتظار ندارند خیلی خیلی تلخه

عابر جمعه 15 اسفند 1399 ساعت 12:45

سلام. برای منم پیش اومده اون اتفاق یه لحظه افتاده و من سالهاست که یاد هر دادی که سر بچم کشیدم میفتم خودم رو شماتت کردم اون دیگه یادش نیست و من هنوز میگم نکنه توی ضمیر ناخوداگاهش تاثیر گذاشته باشم و عذاب وجدان روی عذاب وجدان. همسر منم سکوت میکرد و نگاه توبیخی بهم مینداخت. منم میدونم بچم کوچیک بود هنوز هم خیلی بزرگ نیست ولی خوب ما هم ربات نیستیم که بتونیم روی یه برنامه کار کنیم گاهی از دستمون در میره . اگرچه که باید یاد بگیریم که تقاص دنیا و ادمهای دنیا رو از شونه های کوچیک بچه هامون نگیریم. این تمرین میخواد من خودم چله میگیرم ولی گاهی دلم میخواد هواری بکشم که صدایم به شما هم برسد

سلام
پسرم خیلی دردناک مو میکشه، وقتی طولانی میشه واقعا تحملش غیر ممکن میشه و هیچ راهی برای متوقف کردنش پیدا نکردیم تاحالا.
امیدوارم همه کوچولوها هیچ خاطره بدی از این روزها تو ذهنشون نمونه

زهرا پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 15:20

به نظرم ما مامان ها هم حق داریم خسته بشیم و عصبی بشیم.اصلا کار بدی نکردی پسرک را تنبیه کردی.
البته بگم همچین هم نوشتی تنبیه بدنی بخاطر سرزنش زیاد خودته واگرنه اصلا دل این کار را نداری.باید باشه یه روزهایی که دکمه آف مامان بودن را بزنیم و برا خودمون باشیم

روزهای پراسترسی میگذرونم و متاسفانه اصلا توانایی عدم انتقال به پسرک را ندارم.
ممنون از مهربونیتون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.