مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

سلام

پسرکم در آستانه دوساله شدن است. شرایط خاص امسال اجازه مهمونی و تولد بازی مفصل نمیده و خوب این اصلا خوشایند ما نیست.سعی کردیم فضای خونه را متفاوت کنیم، پوستمون را کنده از اصرار به نانای کردن و چراغهای چشمک زدن را روشن کردن.

نزدیک تولدش که شده یک جورایی حس گنگی پیدا میکنم. خیلی زیاد به مادر بیولوژیکیش و حس و حالش توی این روزها فکر میکنم. اینکه چه فکری داشته، به فرشته توی وجودش چطوری فکر میکرده، چکار میکرده، به پسرک چی میگفته و...و اینکه الان این روز را چه حالی داره، امیدوارم یادش نباشه، اذیت نشه، غمگین نباشه اصلا یادش نباشه، اگر که اینطور نباشه خیلی اذیت میشه.

اینجا نوشتم که آروم بشم و به خونه برسم. شب تولد باید خوب بود. خوشحال بود، مریم به فدای بند بند وجودش.

نظرات 6 + ارسال نظر
پریسا شنبه 27 دی 1399 ساعت 07:59

سلام مریم جان
تولد گل پسرت مبارک باشه انشا الله زیر سایه شما و همسرتون صد و بیست ساله بشه

ممنون از لطفت به ما پریسای عزیز

فیروزه جمعه 19 دی 1399 ساعت 00:02

ای جان به این همه حس مادرانه .... خوش بحال پسرک با ابن همه عشقی که نثارش می کنی .... خداوند برای هم نگه دارتان .... کوچولو جان تولدت مبارک

ممنون از لطف و مهربونیت به من و پسرک‌فیروزه عزیز

سپیده پنج‌شنبه 18 دی 1399 ساعت 17:57

ای جانم عزیز دلم تولدت مبارک‌ انشالله که صد و‌بیست سال عمر پربرکت داشته باشی

ممنون از لطفت سپیده نازنین

نجمه پنج‌شنبه 18 دی 1399 ساعت 07:24

به به.مبارکتون باشه، با ارزوی بهترین ها برای خانواده کوچیکتون

ممنون از محبتت دوست عزیز

عابر چهارشنبه 17 دی 1399 ساعت 20:43

آخی مبارک باشه خوب بچرخه چرخ فلک براتون خدا برات حفظش کنه

ممنون از لطفت دوست عزیز

نسرین سه‌شنبه 16 دی 1399 ساعت 12:06

ای جانم، چه زود گذشت!
ایشالا تولد صد و بیست سالگی را براش بگیری

ممنون از لطفت دوست عزیز

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.