مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است


سلام

شبتون خوش باشه الهی.

در اعماق وجودم یکی از ترسناکترین تعاریفی که از قیامت شده، آشکار شدن تمام‌پنهانیهاست. یک حس ترسناک و خجالت آور د پر از اضطراب. احتمالا توی همین دنیای موجود هم باز شدن یک مسئله، مطرح شدن مسائل مخفی، لو رفتن و چیزی شبیه اینها تجربه ای بسیار سخت و سنگین هست .

برای من چند مورد لو رفتن پیش اومد که بسیار دردناک بود. دلم‌میخواهد حس و حال تجربه اون روزها برود و برنگردد، اما هیچ وقت تصوری نداشتم که اون طرف قضیه بودن هم چقدر درد داره. یعنی صرفا مجرم و مقصر بودنه آزار دهنده نیست، خود مظلوم و قربانی بودنه هم عجیب درد داره و لو رفتن آنها که بهشان اعتماد کردی همچین طعم شکنجه داره.

متاسفانه، شوربختانه، من آدم برونگرایی هستم. یعنی تمام حس و حال بدم با حرف زدن از بین میره. شرایط زندگیم طوری پیش رفت که از خیلی از دوستانم دور شدم، از خواهرم و البته برادرکم که گوش شنوایم بود دور شدم، همسفرم با هرچه مشغولتر شدن در کارش نشان داد خیلی علاقمند به شنیدن حرفهای گاها تکراری من نداره. حضور پسرک در زندگیم، نداشتن یک‌همراه در کنارم صرفا برای شنیدن ترسها و نگرانیهام(همسفر در نگهداری از جوجه بسیار بیشتر از من وقت میزاره)،پیشرفت سریع توی کارم و به دنبالش زیاد شدن حواشی کار و استرس و مسئولیتش در کنار اخلاق و علاقه مزخرف من برای صمیمی شدن با همکارها علی رغم تجربه بد گذشته باعث نزدیک شدن دو نفر از همکارها به من شد. یک گروه سه نفره بودیم، بسیار بسیار لحظات خوبی داشتیم، بسیار بسیار بودنشان بار روانی همه آنچه بالاتر گفتم کم کرده بود. تصورم خیالم شناختم یک رابطه دوستانه بود . کم کم  تو فرصتهای محدود حرف زدیم، درد و دل کردیم.خیلی از نگرانیها و استرسهای من با اونها مطرح شد. من گفتم و آنها میشنیدند. پایمان به منزل هم باز شد. توی کار یک تیم‌قوی شناخته شدیم و من ، مریمی که در آستانه ۴۰ سالگی داره قرار میگیره، مریمی که مسئولیت تربیت یک فرزند را داره، مریمی که مثلا دیگه باید بتونه آدمها را بشناسه باز هم‌ آزموده را آزمود و باخت.

گروه سه نفره ای در کار نبود. دو گروه یک و دو نفره بود که خیلی بامزه درد و دلهای احمقانه یک نفر میشه سوژه غیبتهای دو نفر. تمام وجودم درد میکنه از حماقت خودم. از حماقت خودم و از حماقت خودم. ایکاش که این نیز بگذرد.

*ممکنه چیزی نفهمید که چی نوشتم.‌مهم‌نیست، گوش شنوایی که ندارم. اینجا مینویسم شاید کمی از درد وجودم کم بشه.

**مثلا رفقا، این رسمش نبود.

***اعتماد نکنید، نکنید . به هیچ کسی، حتی عزیزترینهایتان

نظرات 4 + ارسال نظر
سپیده شنبه 6 دی 1399 ساعت 17:25

مریم جان سلام عزیزم خوبی
شرمنده که مزاحمتون میشوم یک سوال کاری داشتم اگه بتونید راهنمایی کنید ممنون میشوم روی نازوگاستریک دو سری خطوط وجود داره یکی که حساس به X-ray هست و سولفات باریم استفاده میشود و یکی مربوط به درجه بندی و فاصله گذاری
شما میدونید از چه جوهری برای این خطوط استفاده میشه و از کجا میشه تهیه کرد

سلام. متاسفانه اطلاعی ندارم. بررسی میکنم از همکارها . اگر کسی اطلاعی داشت میگم خدمتتون

نجمه شنبه 6 دی 1399 ساعت 08:21

سلام
همین خوندن ها و تجربه ها باعث میشه، به هیچ کدوم از همکارام بیشتر از سلام و حال و احوال بیشتر نزدیک نشم.
می بینم وقتی یکی شون نیست، پشت سرش چه چیزهایی میگن و تو روش چطور رفتار می کنن.
دایره اطرافم، خیلی وقته محدود به خانواده درجه یک و دوستای ده سالم شده.
چه میشه کرد با ذات مهربون ادم، که همه رو مثل خودش میدونه و نیاز داره با ارتباط و محبت؟!

سلام
خوبه که از تجربه ها استفاده میکنید.به نظرم مشکل ذات مهربان نیست، سادگی بدون علت و یاد نگرفتن رفتار حرفه ای تو محل کار هست.

سرن شنبه 6 دی 1399 ساعت 00:16 https://serendarsokoot.blogsky.com/

خیلی تجربه بدیه مریم.
من نمی تونم عبرت بگیرم، تازه من همون آدم های قبلی رو دوباره و دوباره امتحان می کنم و دوباره سرم میاد
تنهایی بد پوستی از آدم می کَنه.
نیما جانت خوبه؟

پسرک خوبه، خیره به دنیا در حال تجربه اندوزی و بزرگ شدنه.
در مورد خودم میگم، یه ایرادهایی از بچگی تو آدم شکل میگیره. تلاش هم میکنی عوض بشه تغییر کنی اما به خودت میایی و میبینی هیچی عوض نشده و تو همون آدم پر اشتباهی.

سپیده چهارشنبه 3 دی 1399 ساعت 20:45

سلام مریم جان خوبی عزیز دلم
با گوشت و پوست و استخوان کلمه به کلمه حرفهاتونو درک میکنم و چه سوختن بد و طولانی داره بعد از ضربه خوردن .....
هیچ وقت برام درست عبرتی نشد و هیچ وقت یاد نگرفتم که میشه حداقل در محیط کار محتاط تر بود ....

سلام به شما
ایکاش که درک نمیکردید و متوجه حس بد نشده بودید. امیدوارم حال دلمون با کمی احتیاط بهتر بشه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.