مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

سلام به روی ماهتون

آذرماه که به پایان میرسه کمی دلگیر میشم، دلم برای حال و هوا و عطر پاییز تنگ میشه شدیدا. برای خش خش برگهای زیر پا به ویژه امسال که پسرک هم شدیدا مشتاق خرد کردنشان زیر پاهایش شده.  ته دلم به خدا میگم میشه پاییز بعدی را هم ببینم؟

مثل سالهای قبل امسال هم برای ما پر بوده از تلخی و شیرینی اما شاید به دلیل شرایط خاص امسال ، سختیهایش بیشتر دیده شد. چتد نفر از عزیزان را از دست دادیم که متاسفانه به دلیل مراسم نداشتن، روزهای خیلی سختتری گذشت برامون.برای پدرکم شاید سختتر از همه بود. خیلی غمگین شده و خم شدن شانه هایش دلم را میلرزونه. نزدیکش هم نیستم که کمی دستش را بگیرم و کم کنم غصه این از دست دادنهای ناگهانی را. دلم پر میزنه برای عطر وجودش.

امسال بعد از سالها برای اولینبار برادرک را نداریم کنارمان و حال و هوای مادرکم گفتنی نیست. دلمان تنگ شده و به روح مخترعان نرم افزارهای جدید درود میفرستیم که چه خوب که حداقل میبینیمش.

پسرکم، پسرکم دل میبرد از مادر گاهی خسته و کم حوصله اش و البته همیشه عاشقش. اصرار به گفتن و تکرار هرچه میشنو دارد و  وای وای از گفتنش.

خبر خوب.‌برادرک خانه  خریده و همه ما خوشحالیم. خیلی خوشحالیم.

نظرات 2 + ارسال نظر
سرن شنبه 6 دی 1399 ساعت 00:19 https://serendarsokoot.blogsky.com/

خبرهای خوبت به دلم نشست و خوشحالم کرد. همیشه خوش باشی با شاه پسر و همسفر

ممنون از لطفت سرن جان.

عابر دوشنبه 1 دی 1399 ساعت 01:23

انشالله که صد پاییز رو ببینی پسرت قد بکشه و بزرگ شه بالندگیش رو ببینی و کیف کنی

آخیش، چه آرزوی باحالی. ممنون برای رویای قشنگی که تصویر کردید

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.