مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

سلام

صبح زیبای اردیبهشتیتون مبارک.

توی سرویس شرکت هستم و کمی خوابالو خیره بودم به جاده و آسمون باحال این منطقه که تو بعضی روزها فوق العاده زیبا میشه.دلم آهنگ خواست، به هوای قبلترها فقط پِلی کردم و منتظر آهنگ های خودم بودم که لالایی خرگوشه پخش شد، ته دلم‌  ضعف رفت برای آهنگی که بارها و بارها شب گذشته پخش میشد و من خیره تو چشمهای پسرک بودم تا بخوابد.پسرک چشمهایش قفل در چشمهای من و  البته دستهایش چسبیده به معبودش(شیشه شیرش).

الهی که حال دل خودتون و عزیزانتون خوش باشه.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.