مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

سلام به روی ماهتون

خسته نباشید.روزهای قشنگ دی ماهتون مبارک باشه انشالا.

دلیل طولانی شدن غیبتم مثل همیشه بدو بدوهای کار و زندگیه، البته یک دو مرتبه ای نوشتم ولی ثبت نشد، کفرم دراومد، بی خیالش شدم. تشدید درد گردنم هم باعث شده خیلی نیام سراغ گوشی، اینطوری شد که الان، توی ماشین شرکت که دارم میرم یک ناکجا آبادی ، فرصتی پیش اومد و در خدمتتون هستم.

جانم برایتان بگوید که امروز تا الان خونه بودم، بی پسرک و همسفر و عشق کردم از این چند ساعت تنفسی که البته پر بود از کارهای شرکت‌ مدتها بود، چنین تجربه دل انگیزی نداشتم. خلاصه که جای دوستان خالی.

دقیقا از زمان ورود پسرک، حجم کارهای شرکت هم چندین برابر شده، چند مرتبه ماموریت طولانی داشتم و دارم، برای اولین مرتبه در زمان ورود برادرک به استقبالش نرفتم و انقدر کم دیدمش که انگار اصلا نیامده، چوب خطم پیش همسفر حسابی پر شده و متاسفانه به جای حرف زدن و بحث کردن، شدیدا توی سکوت رفته و بی تفاوت شده نسبت به بودن و نبودنم. هرچقدر نسبت به من بی تفاوت شده، نسبت به پسرک حساستر و پر مسئولیتتر. سرویسم کرده از مراقبتهای وسواس گونه.

و اما پسرک، جان جانانم، کم حضور مرا دارد اما همه سهم عشقم را دارد. دلبری میکند و خنده های محشرش همه دلتنگیها و غمهای دلم را میشوید و میبرد.  شکنجه جدیدی برای خودم ساخته ام، وقتهایی که در اوج دلبری هست و قهقهه میزند، پر میشم از غم، نلخ میشم برای مادری که اگر دلبریهای پسر را میدید، قطعا دل نمیکند و سعی میکنم چشمهایم را ارتباط بدهم به چشمهای مادر دیگرش.

فعلا

نظرات 2 + ارسال نظر
سرن جمعه 13 دی 1398 ساعت 00:44 https://serendarsokoot.blogsky.com/

این دیگه چه حرفی بود؟ دیگه مامان شدی شوخیشم خوب نیست

سرن سه‌شنبه 10 دی 1398 ساعت 22:19 https://serendarsokoot.blogsky.com/

خدا قوت. بااین حجم کارِت منم دارم به این فکرمی کنم که زودتر از موعد بازنشست کن خودتو

ممنون سرن جان، والا من کلا باید از زندگی خودمو بازنشست کنم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.