مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

سلام

جمعه شب قشنگتون به خیر باشه الهی

نمیدونم سرماخوردگی مسخره ای که خیلی ناگهانی به جانم افتاده بیشتر حالم را جا آورده یا مایعات جورواجوری که همسفر با جدیت توی حلقم ریخته. در هر صورت آخر هفته ای که قرار بودفقط با همان کمردرد سابق تمام شود ، پلاس سرماخوردگی شد و همچین مچاله ام کرده که نفسم در نمی آید.

در هر صورت حال آدم هرچقدر هم که بد باشد، نمی شود که ۱۶ آذر بشود و دلش برای این روز نتپد.

اگر دانشجو هستید، اگر دانشجوی سابق هستید، اگر دانشجوها را دوست دارید، امروزتان مبارک.

* اوضاع کارهایمان کمی پیچیده شده، زنجیره ای از کارها به هم وصل شده اند و انجام هرکدام وصل به کلی کار دیگر است و الحمدالله هیچ کدام هم قصد انجام شدن ندارند و هی گیجتر میشویم اما به خودمان قول داده ایم بخش سخت ماجرا از گیجی فراتر نرود و حال بدی برای خودمان نسازیم حتی اگر هیچ کدام از کارها به سرانجام نرسید و اما قشنگترین اتفاق این روزها ، پایان سال میلادی در راه است، نه اینکه از شیفتگان و علاقمندان کریسمس بازی و ژانویه پرستی و اِل و بِل باشیم، دور از عزیزان میدانند چه میگویم، به زودی برادرک می آید و خدا میداند که زیباتر از  یلدایی که در کنار هم باشیم و بگذرد ، زیباتر وجود ندارد. خدا نگهدار دونه دونه عزیزانتون باشه

شبتون خوش

* در حد گریه کردن و لوس بازیهای عجیب غریب، گلو درد دارم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.