سلام
بعداز ظهر آخر مردادیتون به خیر باشه الهی
خانه پدری هستم، همه خانه را جارو زده ام، گردگیری کرده ام، راه پله ها را تظافت کرده ام و منتظر نشسته ام تا ساعت ۷ شود و راه بیافتیم سمت فرودگاه ، پدرک و مادرکم را بیاوریم خانه. نبودنشان خیلی خیلی پررنگ بود. شنیده ام میگویند، مهاجرت آدمها را چند تکه میکند، همیشه قسمتی از وجودشان برای جای دیگری دلتنگ است، راست و دروغش را نمیدانم، اما میدانم مهاجرت، دل عزیزان و نزدیکان آدم را حتما چند تکه میکند، اینرا دلتنگیهای مادرک وقتی آنطرف بود برای ما و وقتی اینجاست، برای برادرک ، خیلی خوب نشانمان داده.
چشمتون روشن عزیزم
ممنون عزیزم