مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

عزیزی این چند خط را با دیدن آشفتگیهایم گفت:

خوش باش و غم مخور که در این درگه فنا
هر آنچه می بخوری از خدا بود
عشق است و مستی و شراب و ثنا بود
هر چه که تو بنگری نی جدا بود
بگذر ز عشق غیر از خدا که اوش
هر جا که بنگری همه صرف دعا بود
خوش باش و چرخ زن به زمانه به هر کجا
هر جا که بنگری همه جا ربنا بود

*دوست خوب هرکجا باشد، هر زمان باشد نعمت است، ممنون دوست جانم.
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.