سن آدم که بالا میره،روزهای تقویم توی یدوبدو کردن وزودتر گذشتن انگار مسابقه میگذارند، آنقدر تند تند باید ورقهای تقویم را رد کنی که اصلا نمیفهمی کی وچطور گذشت، الان هم که بله، اسفند زیبا،اسفند پر هیجان، پر از بدو بدوهای کاری و غیر کاری و شاید برای بعضیها مثل من پر از خاطره،تلخ و شیرین. یک جورایی مثل یک کتاب نصفه نیمه خونده شده که اصلا نفهمیدی چرا خوندی، چرا نصفه نیمه رهاش کردی، اگر نمیخواستی بخونی و داستان را دوست نداشتی پس چرا گهگاه هی فلش بک میزنی و صفحات دوست داشتنیش را توی ذهنت مرور میکنی، اگر هم دوست داشتی پس چرا الان تو این حال و هوایی و کتاب را تا ته نخوندی؟خودآزاری داری،آره؟از نوع بدخیمش.
*حال وهوای اسفند را دوست دارم، مثل خیلیها حتی از خود تعطیلات عید هم بیشتر دوست دارم.
*اسفندتون مبارک.
**یکی از راههای کاهش چیزی شبیه ترس، در ساعتهای شبانه و تنهایی، هی پست گذاشتن است،شما خیلی نوشته های نوشته شده در این شرایط را جدی نگیرید.
مرسی عزیزم!
قربونت خانوم خانوما.
اسفند برای من که هم سالگرد ازدواجم توشه، هم پسرم تو این ماه به دنیا اومده پر از اتفاق های مهم و خوبه!
چه ماه قشنگی، همه قشنگهیاش مبارکت باشه.