مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

شنیدین میگن : ادب از که آموختی؟ از بی ادبان.

همسفر بیچاره به هر زبانی سعی کرد منرا توجیه کند خیلی دنبال سی. گار نباشم، فایده نداشت و بلاخره بی خیال شد.از آنجاییکه از پرتکرار ترین صحنه های فیلمهای امسال دیدن سیگار کشی  بی وقفه ملت  هنرپیشه بود و بازهم از انجاییکه نمیدانم کجا سنگی بوده که سرمن به ان بخورد، یک بلایی سرم اومده که حتی در نبود همسفر هم با وجود میل و اشتیاق فراوان برای حس کردن بوی دلنشینش، دستم به سمت بسته نمیرود و هی یاد حرکات چندش اور عزیزان smoker در فیلمها می افتم و نمیدانم چرا نمیخواهم چهره ای شبیه انها در خودم ببینم و خلاصه انگاری جدی جدی یک اتفاقی افتاده.

خلاصه که این بسته ناز نازیه آبی و سفید هی جلوی من عشوه می آید و نبودن همسفر هم هی درگوشم تکرار میکند مریم بکش که دیگه از این فرصتها کم پیش میاد، اما یک چیزی ته سرم میگه یادته...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.