مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

سلام به روی ماهتون

دیشب که اینجا نوشتم توی برف و‌بوران میرم سرکار فکر میکردم با شرایط سختی رفتم کارخونه، امروز فهمیدم نههههه، شرایط دیروز خیلی گل و بلبل بوده، امروز از ساعت ۶:۴۵درون سرویس جان نشستم و تا خود ساعت ۱۰ که مثلا انگشت ورود زدم از ترس و سرما لرزیدم، آنقدر تصادف دیدم،‌آنقدر ماشین بیچاره سر خورد، آنقدر راننده خواست عقب گرد کنه و برگرده و مدیرها زنگیدند که نهههه، بروید ، میرسید، که ساعت ده صبح که مثلا اول کار بود جانی برای خدمت رسانی باقی نمانده بود، همین روند در بازگشت هم با شدت بیچاره تکرار شد و هی ما درود فرستادیم به روح‌و روان آنکه گفت کارخانه ها را ببرید آن دور دورها بسازید اما نگفت جاده ها را هم مثل آدم بسازید. امروز دقیقا از همان ۶:۴۵ تا ۱۹:۴۵برای کار بیرون از منزل بودم اما فقط چهار ساعت ناقابل در کارخانه حضور داشتم و تمام ساعتهای دیگر فقط جاده گردی کردم.

*یک اخلاق گندی در وجود من در کنار دیگر رفتارها و اخلاقهای مزخرف وجود داره که خوشم نمیاد کسی با لحن خاصی  بهم بگه به من پول با فلان چیز را قرض بده، کلا ترجیحم اینکه با آدمهای خاصی طرف حساب و‌کتاب نشم اما، مدتیه که عزیزی هی منرا آزار میده، هی با درخواست غیر منتطقی رو مغز من مانور میده، اولین پیغام به این صورت اومد که میدونم محل کارت عوض شده و میدونم تو این شرکت اوضاعه حقوق خیلی خوبه، لطفا x تومان به من قرض بده تا من خونه ام را بفروشم‌ و بعد قرضت را بدم، مبلغ درخواستی برای من بسیار زیاد بود و مجبور شدم توضیح بدهم عزیزم من هنوز از آن حقوقهایی که صور میکنی نگرفتم، الان پایه پایه ام و متاسفانه امکان این قرض دادن را ندارم،بعد از گذشت مدتی دوباره، سه باره،‌چندباره پیغام آمد که ، قراردادت درست شد؟ الان میتونی؟ راستی همسرت چی؟آنکه دیگه کارش درست شد. این آدم اذیتم میکنه، متاسفانه اصلا آدم خوش حسابی نیست و من نه شرایطی دارم ونه تمایلی که به ایشون با توجه به پشت کارش توی قرض کردن ،پولی قرض بدهم، جواب نه قاطع به شکلی که غرور ایشون هم حفظ بشه نتونستم بدهم و هی این وسط خودم با پیامکهای پیکیر اذیت میشم.

سمت چپ سرم دچار سردرد جدیدی شده‌که پدرم را درآورده، انگار دارکوب در آنجا نوک میزند. چسبیده به شوفاژ دارم تایپ پیکنم وآرزو‌میکنم تلویزیون اعلام کنه فردا کارخانه ها تعطیله.

*این پست مال دیشب بود و انگار اشتباهی جامانده بود.

نظرات 1 + ارسال نظر
په پو سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 22:52 http://aski-ewin.blogsky.com

ای بدم میاد از اینایی که آدمو می ندازن تو رو درواسی. بابا... هیچی ولش کن.
به نظرم آب پاکی رو بریزید رو دست اون شخص. بگید تا مثلا یه سال دیگه هم قرار نیست حقوقتون تغییری کنه و حقوق همسرتون هم برای چیزی خصوصی کنار گذاشتید.

والا چی بگم، متاسفانه با ایشون ارتباط صمیمانه ای هم ندارم، اما نمیدانم چرا سراغ من اومده و البته واقعا شرایط پرداخت هم ندارم اما ایشون پشتکار زیادی داره.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.