مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

خرده کاریهای من

قدیمها که بچه بودیم، هرموقع از مسافرت برمیگشتیم، وقتی مامانم میگفت که هیچ کجا خونه آدم نمیشه تو دلم میگفتم اهههههههه که این مامان چقدر بی ذوقه، آخه این خونه چی داره، اون هتله که بهتر بود،بعد از گذشت یک عالمه سال، الان در منزل خودم هربار که از هر سفری برمیگرذم، به محض کلید انداختن و وارد خونه شدن چنان موج آ رامشی تو وجود من حرکت میکنه که با هیچ چیز دیگه ای قابل مقایسه نیست، شایدخنده دار باشه، اما من دلم برای گوشه گوشه خونم تنگ میشه.خلاصه که بعد از یک عالم سال، به حرف مادر جان رسیدم.

الان مثلا سه روز از ورود پر شکوه من به خانه میگذره،‌ یک دنیا کار به من چشمک میزنه اما اگر شما حس دست زدن به کار داشته باشین من هم دارم، خلاصه که هنوز حسش نیست، گوش زدهای گاه به گاه همسفر هم مهم نیست، همینجوری ر‌‌تخت پخشم، شاید حس کار کردن بیاید، شاید....

*قوانین شرکت ما کمی ویژه است‌، درمورد اضافه کاری و زود آمدن و دیر رفتن و...تا حالا ما فقط با دکتر جان سر این موارد کشتی میگرفتیم، دکتر یک پسر تیتیش مامانیه لوس و شیر برنج دارد که هیچ جوری به خودش شباهت ندارد، نه از نظر سواد و تحصیلات، نه کار و تلاش، نماد کامل یک پسر لوس و کار نکرده، نشان به آن نشان که تو این سالهایی که از عمر کارخانه میگذره ایشان دوبار هم به کارخانه نیامده، خلاصه که مدتیه دکتر جان هی ایشون را میکشونه به دفتر تا شاید کمی میز مدیریت وسوسه اش کنه و دل به کار بده، دیروز لیست اضافه کار ها رد شده، منشی تماس گرفته که ن جان میفرمایند توضیحات شرح کار هر نفر کافی نیست، من صلاح!!!!نمیدونم این اضافه کاری انجام بشه، دقیقا به معنای یک کلمه از مادر عروس بشنوید، ما فقط تو این مجموعه یک مدیر جدید کم داشتیم که شکر خدا آنهم جور شد.

نظرات 8 + ارسال نظر
مگ یکشنبه 4 مرداد 1394 ساعت 14:39

من از بچگی میگفتم هیچ جاااا خونه ی آدم نمیشه :دی

تو جقدر از بچگی خانوم بودی؟؟؟؟

بانو سرن شنبه 3 مرداد 1394 ساعت 15:44 http://serendarsokoot.blogsky.com/

اوه خدای من. از این به بعد رو بگو با افاضات ایشون

مگه همان خدا به داد برسه، مشکل اصلی اینه که ایشون تازه متاهل هم شدند و ظاهرا عروس خانم بسیاااار به کارخانه علاقمند هستند.

ﻓَﺮے ﻣﺂ شنبه 3 مرداد 1394 ساعت 12:50

من هم مدتهاست به این حرف مامانها رسیدم ، آخیشششش

این مامانها حرفهای خوبی میزنند، اماکمی با لحن نه چندان خوب میگن، آدم لجبازی میکنه‌، دلش نمیخواد حرفشون را گوش کنه اما بعدا...

سپیده مشهدی شنبه 3 مرداد 1394 ساعت 12:39

چون قر واسه
کمر
دست
پا
کلیه
قلب
مفاصل
کبد
روده
معده
خوبه و باعث سرزندگی میشه عزیزم

پس من شروع میکنم، هرچی شد پای تو.

سپیده مشهدی شنبه 3 مرداد 1394 ساعت 11:08

مریمک یه قررررررررررررررررررررررررررر بده

دقیقا به چه مناسبتی؟

اف شنبه 3 مرداد 1394 ساعت 09:59

خونه ت آباد و سفره ت رنگین باشه عزیزم

در مورد پاراگراف آخر هم چیزی ندارم جز :

:|

ممنون عزیز دلم.در مورد اون زردک هم هیچ حرفی ندارم.

هدی32 شنبه 3 مرداد 1394 ساعت 09:12

سلام مریمی جون خوبید
عجب یکی کم بود دوتا شد

سلام عزیزم. ممنون خوبیم
کلا چیزهای خوب یکیش کمه، باید زیاد بشه.

سوسن شنبه 3 مرداد 1394 ساعت 00:34 http://www.specially.blogfa.com

دلم برای نوشتن هاتون تنگ شده بود
چه خوب که اینجا رو راه انداختین❤️

خوش اومدین به اینجا.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.