مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

هسته زردآلو

لحظات افطار و سحر برایم آنقدر دلچسب هست  که سختی روزهای گرم وبلند این ماه را به جان بخرم، اما خوب نمیتونم ادعا کنم که نظم زندگیمون  برقراره و آدمهای نرمالی هستیم، تا پیش از افطار آنقدر سردرد و کرختی مهمان وجودمان هست که صرفا به فیلم بینی بگذره و بعد از افطار هم که دیگه هیچی، تا دولیوان چای بنوشی و یکی دوتا کار کوچک انجام بدهی، خواب چشمانت را میبنده و روز تمام.بقیه امور زندگی هم که دیگه رسما تعطیل.

*نمیدونم شما هم تو این فصل زیبای پرمیوه، درکنار میل کردن زردآلو، علاقه ای به جمع کردن هسته های آن دارید یا نه، من از کودکی اینکار را میکردم، هرچند از دید همسفر خنده دار بود، امشب میخواستم سروسامانی به ذخیره هسته ها بدهم، زندگیه خودم را نابود کردم با چندتا هسته، نمیدانم چرا مغزها له میشوند و عجب قدرت پرشی دارند پوستهای آنها و چقدر تیزهستند، پای بیچاره ام داغون شد از بس رفت روی تکه شکسته و شدیدا تیز این زردآلو .فقط نمیدانم چرا آنها که همسفر میشکند مثل بچه آدم از پوسته درمیان، دغدغه اینرا نداشتم که خدا را شکر حالا دارم، هرجای خونه راه میرم پاهای بیچارم میره روی تکه های تیز پوست زردآلو.

**غلطهای فراوان من در پستها و کامنتهایی که برایتان میگذارم ببخشید، با تبلت نوشتن عجیب سخته و پرغلط.


نظرات 9 + ارسال نظر
مگهان پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 10:53 http://meghan.blogsky.com

میزان پرش پوست :)))) !

والا حساسیت شدیدی هم دارن نمی دونم ناشی از چیست بانو

از این موضوع مسابقه شما استفاده میکنم، از این به بعد وقتی پوستها به اطراف پرت شد،‌میگم اگه تو تونستی اینقدر پرت کنی جایزه داری.
انشالا که هسته نره زیر پای پدرتون.

مگهان سه‌شنبه 2 تیر 1394 ساعت 13:47

عه... تو خونه ی ما بحث و مسابقه ست مامانم میگه می شکنید می پره می ره تو پای باباتون ! (بابام حساسیت شدید داره چیز تیز به پاش بخوره!) ولی ما هیچ رقمه حاضر نیستیم از هسته زرد آلو بگذریم . هرچقدرم اصرار می کنه بریم تو تراس گوش نمیدیم.
تازه مسابقه ست بین من و برادرم سنگ می زنیم هر کدوم می پره یه وری و ما از ذوق و هیجان می میریم . واقعا یک هیجااانی بهمون میده !!!

+ بمیرم برای مادرم که بچه هاش شیرین عقلن :|

عجب حساسیت عجیبی داره پدرتون.
مسابقع برای اندازه گیریه تعداد هسته های سالمه یا میزان پرش پوست هسته؟

هدی32 دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 14:45

منم پایه تم رفیق عاشق هسته زردالو

قربونت رفیققققق، زردآلو خودش یک طرف هسته اش هم یک طرف.

عمو یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 19:20

ایام بکام
طاعاتتان قبول
شکستن تخم زرد آلو در ذات بچه های مشهد است

ممنون عمو، امیدوارم خاطره این ماه برامون صرفا گکرسنگی و‌تشنگی و بی چای موندن نباشه.
والا ایشون را زیر نظر گرفتم، از بیست تا حتی یک دونه هم له نمیکنه اونوقت من...

زیتون یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 18:17 http://www.zeytoone-tanha.blogsky.com/

از حقه من استفاده کن. چندتا چندتا میچینمشون ردیف لای یک برگ دستمال کاغذی بزرگ. از اون حوله کاغذیا. بعد نصف حوله رو برمیگردنم روشون و هرکدومو با یه ضربه دقیق میشکنم

سلام. طاعات قبول

مشکل تو همین ضربه دقیقه عزیزم.
ممنون

اف یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 12:42

می دونم تو بودی مادر!
لینکت بود!
با موبایل اسما میخی میشه همیشه!!

اون زدآلو قیصی هاخوبن که هسته ش تیره و درازه
خیلی راحت
با یه تقِ کوچولو می شکنه با دندون
عاااااااای می خوااام!

خوب خدا را شکر، من همیشه با تبلت میام چرا این دفعه میخی شد؟
با دندون؟؟؟؟؟؟یا خدا، دندونهای من همینجوری مادرزاد مشکب دارند وای به حال هسته شکاندن.
بیا خونمون، داریم.

سپیده مشهدی یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 09:27

میتونم تصورت کنم مریم جانلامصب له میشن ها...من که میخورم ولی تو دهنم بیشتر از مغز پوست هسته زردآلو

راستی ...درودددددددددد و طاعات عبادات قبول عزیزم

یکی از آرزوهای من یاد گرفتن درست شکستن هسته زردآلو و البته جرد هست، هنوز که نشدههه
ممنون عزیزم، مال شما هم قبول.

سیمای یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 09:12

من فقط یه روز این قشنگی سحر و افطار رو تونستم ببینم
نمیتونم روزه بگیرم

اشکال نداره عزیزم، دوست داشتن این روزها لزوما به معنیه هرروز گرسنه و تشنه بودن نیست.

نیلوفر یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 08:14 http://nilooee21.mihanblog.com/

در جهان تنها کسی پیروز می شود که به امید دیگران ننشیند و همه چیز را از خود بخواهد.((فریدریش شیلر))
98561

ممنون

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.