مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

اولین شب از این شبها

این چند شب اخیر به دلیل دوران تصحیح اوراق امتحانات، همسفر  شبها فرصت همراهی برای دیدن سریال و فیلم نداشت، دوست نداشتم رفیق نیمه راه بشم و خودم هم تنها تنها ببینم، توی چرخیدن کانالها چشمم خورد به بفرمایید شام و بله،..به یاد ایام قدیمتر نشستم پای برنامه و عجب برنامه ای. ماشالا هرکجای دنیا هم برویم اخلاقهای خوب و قشنگمان را هم با خودمون میبریم. از همه جای دنیا همه جور قرطی گری و ژستهای جینگولانه و مدرن شده را کپی میکنیم الا رفتارها و آداب رسوم آدم وارانه شان را. میدونم این برنامه تو خیلی کشورها پخش میشه اما نمیدونم همه اونها این مدلی احمقانه به جان هم می افتند و توی یک برنامه تلویزیونی با کلی بیننده، اینقدر بخیلانه تکه بار هم میکنند و... حالم بد شد از شوی بانوان کانادا نشین مملکتم که اتفاقا خوب شامپاین باز میکنند و از هر ده لغتشان حداقل پنج کلام انگلیسی بلغور میکنند و حسابی هم  ظاهر شیک وپیک دارند و اما در عمل، صد رحمت به پیرزنان دم درب نشین و سبزی پاک کن قدیمترها.(همسفر مشغول کار است و حوصله نق نقهای من به برنامه را نداشت، پای شما کشیدم وسط تا کمی از حرصم از دیدن برنامه کم شود)

*من و همسفر از امروز استارت ماه رمضان را در خانه زدیم، جایتان خالی ، عاشق حال و هوای وقت سحر و البته افطار این ماه هستم، هرچند پدرم در آمد از شدت سردرد و صبح بی چای شروع کردن، آنهم در شرایطی که دکتر جان بی خبر به کارخانه آمد و من هم که با بیدار شدن در نیمه شب منگ منگ بودم ، از خود ۷:۳۰ صبح در جلسه آنهم از نوع دونفره با لب چای ننوشیده با دکتر شرکت داشتم و هی ایشان حرف زدند و هی با بلعیدن بوی کافیهای پی در پدی ایشان یادداشت برداری کردم و سر تکان دادم. 

*اول صبح قبل از جلسه جلوی دکتر سوتی دادم اساسی، گیج خواب بودم و وسط آزمایشگاه در حال خمیازه عمیق کشیدن و کشیدن دستهای خودم تا نهایت تواناییم بودم که دیدم دکتر جان جلوی در ایستاده و لبخند به لب میگوید الهی....خوابت میاد؟ خمیازه در گلویم خفه شد.

**نمیدانم چرا دوستان و آشنایان من و همسفر اینقدر علاقه دارند در مورد روزه گرفتن ما نظر بدهند و هی عقل ما دونفر را زیر سوال ببرند و هی اعلام گیجی کنند که واااا آخه شما دیگه چرا؟ هی ما به خودمان یادآوری میکنیم که دیگران را با هر فکر و اعتقادی قبول کنیم و کسی را بهدخاطر اعتقاداتش زیر سوال نبریم، هی دوستان، همه وجود ما را بالا پایین میکنند و ...عجبا.

***اگر به هر نوعی توی روزهای در پیش رو، بیشتر با خداوند مهربان خلوت کردین و بیشتر راز و نیاز کردین، دوست داشتین مرمرانه و مشنگیهایش را هم یادآوری کنید، الهی که آرامش مهمان وجود همه تان باشد.

نظرات 4 + ارسال نظر
سپیده مشهدی پنج‌شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 16:47

والا بنده...خیلی وقت بفرمائید شام ایران رو نمیبینم....
ولی گاهی شبکه D ترکیه رو که نگاه میکنم....و برنامه بفرمائید شام اونا رو....با خودم میگم چقد ایرانیا خوبن...چقد مودب هستن

ماه رمضان خوب است.
ساعت کاری در ماه رمضان اسب است.
بهم خوردن ساعت خواب در ماه رمضان اسب است.


آمیننننننننننننننننننننن

خوب یعنی کلا مدل بفرمایید شام اینطوریه؟ خیالم راحت شد.
والا ماهدرمضان خیلی خوبتر بود اگر همه روز را در خانه و زیر باد خنک کولر میگذراندیم نه سر کار اونهم ازشش صبح، پدرم درمیاد صبح بعد از سحری دوباره بیدار بشم.

اف پنج‌شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 11:02

عباداتت قبول عزیزکم
ما رو هم دعاکنید

بفرمایید شام رسما رو مغز من اسکی می کنه!!!!

عاخ عاخ اون زن پیرههههه
اون زنههههه!!!
واویلاااا

ممنون عزیزم،
افروز من فکر کردم احتمالا کارگردان مجبورشون میکنه اینجوری باشن. مثلا برای هیجان. مگه میشه آدم اینقدر مشنگ باشه!

غزال پنج‌شنبه 28 خرداد 1394 ساعت 10:13 http://yaldayeshab.blogsky.com

ماهم برنامه گذاشتیم هر شب تا سحر بیدار بمونیمو فیلم ببینیم. ولی در شب اول همسر نیمه فیلم خوابش برد و صحنه رو ترک کرد
دوستان و آشنایان ماهم تا میفهمن ما روزه میگیریم عییینه جناب خان تعحب میکنن و میگن روووزه؟ تووو؟ نمیدونم چرا انقد براشون تعجب انگیزه
التماس دعا مریم...

بی خیال، تا سحر؟مگه همسرت سرکار نمیره؟
احتمالا به زودی مجبور بشیم مخفیانه روزه بگیریم.از ترس جانمان.

عمو چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 23:30

طاعاتتان قبول درگاه حق
انشاءالله به مراد دلتان، هرآنچه که هست برسید مریم عزیز

ممنون عمو، الهی که مراد دل هممون، همونی یاشه که او میخواد.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.