سلام، بلاخره بعد از مدتی طولانی انتظار برای برگشتن به خانه اصلی و نتیجه نگرفتن از این انتظار، با خودم کنار اومدم که خانه ام را جای دیگری بسازم. راستش را بگم خیلی سخته، فضای جدید، محیط جدید، دلبستگی به اون وبلاگ که دنیا دنیا برام خاطره ساخته و خیلی چیزهای دیگه باعث شد که اومدن توی این خونه برام سخت باشه اما خوب تا ابد که نمیشه چشم انتظار موند. بگذریم.
تا یاد گرفتن و کنار اومدن با ناز وادای این خونه که فعلا فقط اسمش را از خانه قبلی یدک داره، سعی میکنم کوچولوکوچولو مهرش را هم به دلم بیاندازم، شما هم لطفا فعلا از سوتیهای من توی این خونه بگذرید، بگذارید به پای غریبگی.
مریمممممممممممممم
کامنت عمووووووو رو خوندم فک کردم نوشته انشاالله اینجا پر از پشه باشه
به به چه خونه قشنگی...چقد منظره اتاق خوابتون قشنگه... چقد دستشوئی تون بزرگه
سلاااااااااااااام همشهریه همسفرجان. خوبی دخترک؟؟؟
به عمو نگو، خودم هم اول پشه خوندم، هی میگم آخه چرا پر پشه؟
اون اتاق آخریه را که رو به دریاست برای تو گذاشتم تازه دستشویی هم داره، راحت باشی.
مبارکه عزیز دلم
چه عجب بانو
آخیششش
دلم مرد از بس نبودی
ممنون عزیز دلم،دیگه خودم هم پوکیدم از بس تو ذهنم پست نوشتم.
خدا نکنه دلت غصه بخوره.
سلام مریم جان
خونه جدیدت مبارک
سلام دوست خوبم، ممنون از حضورت و ممنون از این گل آبیییییی
سلام مرمری جونم خوبی منزل نو مبارککککککک خبرهای خوب برامون بنویسی عزیزم و شاد و خندان باشی
ممنون عزیزم، راضی به زحمت نبودم، آخه دیگه کادو چرا؟؟؟شما خودت کادویی.
درود
مبارک است
انشاءالله اینجا پر بشه از خبر های شاد.
ممنون عمو، هم از حضور در خانه جدید و هم برای گاوی که قربانی کردین، هرچند من با کشتن حیوان بیچاره غصه خوردم، به هر حال ممنون.