مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

اولین قطرات باران

سلام به روی ماهتون ، به حال و هوای قشنگ پاییزیتون 

نگفته بودم دیگه با سرویس شرکت نمیرم؟با دو همکار دیگه یک ماشین گرفتیم، صبحها حدود چهل دقیقه دیرتر از منزل خارج میشم و وای از این چهل دقیقه.

پسرکم را با بوسه بیدار میکنم، آنقدر میبوسمش و آنقدر ناز میکند که هردو فول انرژی میشیم اول صبحی، اسپری آبی و سبز را با ادا و اصول به حلقش  میفرستم، پوست خشکش را پماد میزنم و عشق میکنم و به همراه پدرش روانه می‌شود.هرروز صبح بلند بلند میخونیم: هورا هورا، امروز صبح مامان می‌ره کارخونه، نیما می‌ره مهدکودک، بابا می‌ره دانشگاه ، آخر هفته ها بلندتر و شادتر میخونیم که هورا هورا، نیما نمیره مهدکودک و ...

آرزوی حال خوب دارم برای هممون، برای همه، آرزوی حال خوش.

*میگذره این روزگار تلختر از زهر