مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

امروز ساعت ده صبح، وقنی خانم همیشه خندان و نازنین و مهربون لیوان جای را جلویم کذاشت، میخواست روی ماهش بماچم، از بس که دلتنگ چنین صحنه ای بودم، خدا میدونه آیا چیزی دلنشینتر  از عطر و بوی چای روی میز کار شلوغ و درهم وجود داره یا نه؟هرچند که به لطف ورود مدیرجانمان، لیوان چای همانطور که با التماس به من نگاه میکرد، سرد شد و سرد اما همین بودنش حال خوبی داشت.

*دوستانم تا چهارم مرداد، دو‌هقته خرررررررررر دارم، این خرررررررررر با این غلظتی که میگویم عجیب چموش و لگد انداز است، هزار کار نکرده دارم که اگر به هزار قسمت هم تقسیم بشوم اقلا نود درصدش انجام شده میماند، از آنجاییکه خودم، مریم مضطرب درونم را میشناسم روزی هزاربار قربان صدقه خودم میروم تا از هجوم استرس و ترس سکته نکنم، تو کارخانه چیزی نمیگم اما اینجا میگم که ته دلم زلزله است. این دو هفته بگذرد و تعطیلات لامصب تابستانی آغاز شود و هم من بتوانم نفسی راحت بکشم و هم شما راحت بشوید از این نقهای کاری.

*هرچقدر تابستان و‌گرمایش و البته ممیزیهایش پوست آدم را میکند، میوه هایش، امان از میوه هایش، میتوانم با میوه هایش خودکشی کنم از بس که دوستشان دارم، هرکدام را یکجور، اصلا پایم به میوه فروشی که میرسد انگار اتانول نود درصد به خونم تزریق شده، لامصب بوی هلو، زردآلو و گیلاس و انجیر و آلو و‌...مستم میکند بدجور.

*مثل خیلی از شما در اینستا اکانت دارم، از  آنجاییکه یک اخلاق گندی دارم که از سلفی گرفتن و غذای خونه و ژستهای لاغرانه و چند موضوع عمومی دیگر گریزان هستم، خیلی دیر دیر عکسی  اونجا قرار میگیره، امروز که میخواستم آخرین شاهکارم را بزارم، نگاهم به آخرین عکس افتاد.  شما نمیدانید، هیچ کس دیگری هم نمیداند، از آن آخرین عکس تا این عکس چه داستانی گذراندم، داستان بدی گذراندم، اگر چاره داشتم خودم را توی چرخ گوشت می انداختم تا آن مریم چرخ بشود و از بین برود و یک جدیدش را بسازم. عجیب بود، خیلی عجیب، فاصله دوتا عکس، انگار همین دیروز بود که از یک کوچه گذشتم و اون عکس را از یک پنجره گرفتم، از اون پنجره تا این دریاچه...فاصله دوتا عکس، فاصله دوتا مریم.

نظرات 2 + ارسال نظر
ایرسا دوشنبه 21 تیر 1395 ساعت 19:15 http://taaghche.blogfa.com/

بسم رب الصبور
الهی که خدا قوتتون بده برای انجام همه ی کارهاتون
زندگی فاصله ی همین دو عکسه
تغییراتتون رو به زیبایی

سلام. ممنونم از دعای خوبتون.

سرن یکشنبه 20 تیر 1395 ساعت 01:24 http://serendarsokoot.blogsky.com/

این دو هفته چموش هم می گذره و با حال خوش می ری سفر!
وای میوه های تابستون؛ گیلاس، گیلاس، آلبالو! من اینقدر زیاده روی می کنم که قطع به یقین حالم بد شه!

امیدوارم بگذره، بدون اینکه منرا داغون کنه، میوه زیاد بخور، نگران نباش. هیچی نمیشه، اون با من.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.