مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

شبهای پرستاره

یکی از قشنگیهای سنتیه خانه پدری، اگر مادرک منزل نباشد‌، هنوز روی پشت بام خوابیدن زیر آسمون پر ستاره هست. من عاشق این شبها هستم و باور نمیکنید چند برابر دوست داشتنی میشه وقتی بهار کنارم خوابیده باشه و دستش دورم گره خورده باشه، تمام روز به معنی واقعی کلمه آتش سوزانده و الان به معصومیت پاکترین لحظات کنارم خوابیده. با همدیگه یک عالمه ستاره شمردیم، درمورد کارهای وحشتناک امروزش صحبت کردیم، یک عالمه قولهای خوب گرفتیم(بشنو‌و باور نکن)، در مورد پرنسس کوچولو حرف زدیم و کلی عشق کردیم.

*دوتایی دور از چشم مردان خانه، تیشرتهایمان را بالا زدیم تا دلهای تپلیمان خنک شود، حالی دارد اساسی.

نظرات 2 + ارسال نظر
پوران یکشنبه 16 خرداد 1395 ساعت 06:17 http://kavirdarkavir.persianblog.ir/

عزیزم

همه ی شبات پرستاره

ممنونم پوران مهربانم، چه آرزوی خوبی.

سرن شنبه 15 خرداد 1395 ساعت 04:50 http://serendarsokoot.blogsky.com/

وای پشت بوم خوابیدن! خدایا!
واقعا تمام باشه باشه گفتن هاشون الکیه!
الهی من قربون دلهای شما برم!

محشره، محشر.آدم حس میکنه وسط یک دریا ستارس.
مارمولکهایی هستند این وروجکها.
دل ما قابل شما را نداره.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.