مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

نق نق پنجشنبه ای


یک چیزی میگفتند که شب شراب نیرزد به بامداد خمار و این حرفها، الان من با همه وجودم حس میکنم این جمله را که چهار روز تعطیلی پشت سرهم نمی ارزد به اینکه آدم پنجشنبه نازنینش را در کارخانه بگذراند، آنهم چطوری؟

*با مشاهده چهار عدد سگ غول پیکر در اول صبح.

*زنگ زدن به همسفر جان در ساعت 11 صبح و اینکه ببینی ایشان هنوز خواب هستند.

*دوستانت زنگ بزنند که بیا بریم پول پارتی( از آن مدلهایش نه، از همین مدلهای ساده و سالم و معصومانه اش) و تو مجبور شوی ناسزایشان بگویی که نامردها، ان هفته چهار روز تعطیل بودم و هی دنبالتان آمدم که بیایید و هی نیامدید و من هی تنها در آب پریدم، حالا یک امروز که باید چرخ زنگ زده صنعت را بچرخانم هزار جور پیشنهاد  میدهید؟احوال عمه هایتان چطور است؟

*از همه بدتر هم موضوع نهار، تن ماهی ...واااای خدا.

*خبر خوب برای علاقمندان زندوکیل کرج نشین: اول مرداد:کرج، هورااااا



نظرات 1 + ارسال نظر
مگهان جمعه 7 خرداد 1395 ساعت 11:08 http://meghan.blogsky.com

یعنی من میام اینجا از خیلی خیلی جهات حس می کنم خودمو می خونم:))
کرج نشین ها^-^ کنسرت رفتن؟ دوس داشتن حسابی؟

مگی جانم، کنسرت اول مرداده، البته به شرط کنسل نشدن.خوشحالم که اینجا را دوست داری.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.