سلام
دلم یک آدم غریبه میخواد ، اونقدر غریبه که حتی اسمش را هم ندونم، با هم بریم یک کافه که من دوست دارم، بهم بگه غریبه تو چی میخوری، من بگم غریبه تو خودت انتخاب کن، من باید منو را کامل بییتم،تمام وقت دستم را گرفته باشه، از تمام مزخرفات چیپ و بی ارزش حرف بزنیم، شفل مهمی هم نداشته باشه و هر دقیقه حرف زدن با تو از چندتا مقاله و مطالعات مهم و جواب دادن تلفن محروم شده باشه. حرف بزنیم و حرف بزنیم، تمام وقت دستم را رها نکنه، من تعریف کنم که رفتم مهدکودک پسرم ، پسرم را از توی کلاس دیدم، کلی چشمهایش برق زد، برایش تعریف کنم وقتی بغلش میکنم از تماس پوست شکلاتی اون با پوست خودم چه گرمایی منتقل میشه، براش تعریف کنم که چقدر دلم از دوست نزدیکم در محل کار شکسته،بگم‌که هنوز تمام وجودم از رکبی که خوردم درد میکنه، که چقدر از زن بودنم در محل کار آسیب دیدم، تعریف کنم چقدر سفر توی ذهنم دارم، که دلم یک کار برای پوست صورتم میخواد، رژ قهوه ای و صورتی داره تمام میشه ، باید بخرم، دلم مایو جدید میخواد، نمی‌دونم شام تولدپسرم چی آماده کنم ، حتی برایش تعریف کنم وقتی بارداری همکار دیگه را دیدم، دلم نریخت و آرام بودم، من تعریف کنم و هی از او بپرسم تو چه خبر غریبه و اون نگه هیچ خبری نیست، برام بگه و بگه و بگه.
وقتی همه چیز را گفتیم، وقتی از پشت میز بلند شدیم بگم ممنون که بودی ، اون با انگشت شکلات کنار لبم را پاک کنه و بگه من ممنون که بودی.
من به شدت پایه ام
یه غریبه ساکن تهران
ممنون از لطف شما غریبه ساکن تهران
حیف که اولا ایران نیستم و دوما می خونمت وگرنه می تونستم غریبه مورد نظر باشم از دل و جلن
حیف
ممنون که همینجا همراهی میکنید، اینجا شاید همون کافه باشه
غریبه غیر همجنس میخوای فک کنم
که از نظر من غیر همجنس بهترتره
من فقط غریبه میخوام،جنسش مهم‌نیست، نهایتا با یک آینه میرم کافه. این روزها خودم از همه غریبه ترم
سلام عزیزم من پایه ام بریمممم
فقط یکم فاصله داریم اومدی مشهد یا اومدم تهران بریم ...
عزیزم شما که غریبه نیستی، من غریبه میخوام