سلام
احتمالا همگی لحظه آرامش بعد از برگشت به خونه را تجربه کردید. استفاده از دوش خونه،در دسترس بودن همه وسایلهایت، نوشیدن چای توی ماگ آشنا و عطر خوب رختخواب خودت .حتی پسرکم هم دلش برای خرسی و درختهای خونه تنگ شده بود.
اگر کسی از مسئولین جزیره می اومد سراغ من و میگفت ما چکار کنیم برای جذب مسافر، من حتما چندتا مورد را بهشون میگفتم:
جان عزیزانتون این بساط عکاسی به زور در تمام نقاط حضور آدم را حذف کنید. اینکار برای یک دوجا قشنگه ولی وقتی میشه همه جا،تمام حریم مسافر را به هم میریزد.
لطفا اینقدر به زور کلمات بی ادبانه و آهنگهای گوش کرکن، آرامش زیبای دریا را به هم نزنید. شما هرمدل قایق و کشتی بخواهی سوار بشی ، چنان آهنگهای با ریتم تند را به خوردت میدهند که هی از خودت میپرسی پس دریا چی شد؟اعتراض هم کنی مجددا میشی سوژه مجری بی ادب، بخدا هرچیزی جایی داره و حدی داره.
اون مزخرفات گشت_ازشاد که جای هیچ بحثی ندارد.
*گلهای میخک صورتی همه خشک شدند غیر از سه تا غنچه تازه شکفته که قبلتر اصلا ندیده بودم. تلاش میکنم این سه غنچه را به فال نیک بگیرم.تمامگلهای خشک شده تا عمر باقی مانده از این غنچه ها، همراهشان میمونه و به زندگی ادامه میدن.