مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

شکر

سلام

درحالیکه تلاش میکنم ارتفاع دامنم در حد استانداردی باشه که نه تذکر پلیس به دنبال داشته باشه و نه توی برخورد موجهای آب خیس بشه، تمام مسیر ساحل را قدم میزنم ، گرمای آب و نرمی شنی که از زیر پام توی  دریا سر میخوره، یک‌ حس نرم و سرخوشانه  میده به وجودم. پسرکم کمی جلوتر همراه پدر ، توی آب خلیج غوطه ور شده و جدی جدی از ته دل جیغ میزنه و می‌خنده. 

خوشحالم که توی آب و‌شن دست و‌پا میزنه و  انشالا اونقدر خسته بشه امشب مستقیم بخوابه. با مادرم تلفنی حرف میزنم ، خوشحال میشه که به نظرش صدام خسته نیست ، با خواهرم حرف میزنم میگه خدا را شکر اوضاع روبراهه و صدات کلافه نیست.با خودم حرف میزنم، میگم خدا را شکر که ...

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.