مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

سلام

شدم مثل بچه مدرسه ای ترسیده از مدرسه که از جمعه شب تا شنبه صبح از فکر برگشتن به مدرسه کلافه و ترسیده به هرچیزی دست میزنه تا صبح پاش به مدرسه نرسه. دل درد میگیره، سردرد میگیره ، همه درد و‌مرضی پیدا میکنه، شاید یک نفر بهش گفت عزیزم امروز لازم نیست بری.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.