مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

معضل جورابی

سلام

یکی از خریدهای مورد علاقه من جوراب هست، برای خودم یا همسفر یا پسرکم. به صورت کلی توی ارزیابی لباس پوشیدن آدمها خیلی زیاد توجهم می‌ره به سمت جورابشون، به ویژه در مورد آقایان ، تناسب جوراب و شلوارشون خیلی رو ی ذهنم اسکی می‌ره(یکی از کرشهای مورد علاقم به دلیل کنار رفتن پاچه شلوار و نمایان شدن جوراب رنگین کمانیش شدیداً از چشمم افتاد).

به دلایل نامعلومی مصرف جوراب نیما بالاست، هرروز جوراب مهدکودکش باید شسته بشه و‌عمر جورابهاش کوتاه هست. در منطقه منزل قدیمی ، خانم نازنینی یک جایی مغازه داشت و من عاشق جورابهای پسرانه اش بودم، خدا می‌دونه چندبار با نیت خرید دو جفت جوراب برای نیما وارد مغازه شدم و حداقل  شش ، هفت جوراب خریدم و بیرون اومدم، خیلی خیلی خانمه و مغازه اش و جورابهایش را دوست داشتم.چند روزی هست به دلیل پایان عمر چند جوراب پسر، نیاز به شارژ مجدد داشتم. فرصت رفتن به مهرشهر هم نداشتم،مجبور شدم در منطقه جدید دنبال جوراب بگردم، ده تا مغازه رفتم، به اجبار دو جفت خریدم، دوستشون ندارم، دلم خانم مهربان مهرشهر را میخواد، دلم خونه قبلی را میخواد، دلم خیلی چیزهای دیگه میخواد.

نظرات 1 + ارسال نظر
سرن دوشنبه 13 شهریور 1402 ساعت 22:38 https://serendarsokoot.blogsky.com/

خو می کنید به اینجا هم مریم
شما بلدین تعمیر و ترمیم کردن رو عزیزم

آدمیزاد به همه چیز خوب میکنه، اما دلش همه جا گیر نمیکنه.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.