مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

سلام به روی ماهتون. شبتون به خیر باشه الهی.

کمرنگی و بی رنگی این روزهای منو بگذارید به حساب روزگار قاطی پاتی. چندهفته ای آخر هفته آزاد نداشتم، این هفته را با هزار دوز و کلک و به جان خریدن غر غر مادرک که نمی آیی و کجایی خالی کردم، چشمتان روز بد نبیند، از چهارشنبه شب تا شنبه صبح از شدت سرماخوردگی از زیر پتو بیرون و نیامدم و جانم درآمد تا بلاخره ویروسها کمی رهایم کردند. این چند روز را با صدای خروسی میگذرانم تا انشالا روبراه شوم.همسفر اصرار داره پکیج را راه بندازه و سرماخوردگی را انداخته گردن خونه سرد، فعلا دارم میجنگم که خونه گرم نشه، عشق میکنم تو خونه سرد با لباس بافتنی و جوراب پشمی( مشنگ هم خودتونید، تمام روزهای گرم تابستان منتظر سرمای الان بودم)

سه شنبه و چهارشنبه، بلاخره ممیزی انجام میشه و انشالا بعدش جونم خلاص میشه، سرویس شدم از اوضاع پرتنش شرکت تو این مدت.

* دیشب برای رهایی از حس و حال سرماخوردگی دلم آشپزی خواست. همسفر طفلکی، آنقدر ذوق کرد و تشکر کرد که فکر کردم این طفلکی عجب آشپزی ندیده ای است، نفهمیدم اجاق گاز خونه بیشتر ذوق کرد که روشن شده یا همسفر؟؟؟

*** دو نفر از دوستانم، از عزیزترینهای زندگیم، از اون قدیمیعایی که تار و پود ذهنمان را با هم بافتیم، رفتند. یک جایی ته دلم، آنقدر از این رفتنها و مهاجرت کردنها تلخ شده که که حد ندارد. راستش را بخواهید خیلیها که مهاجرت کردند، فقط رفتند اما این  رفتن این دو تا ته دلم را سوزانده.

تا بعد

نظرات 1 + ارسال نظر
samira دوشنبه 7 آبان 1397 ساعت 10:46 http://sama92.blogfa.com

ایشاله روزای پیش روت بهتر باشه
برعکس من که دوست دارم خونه گرم باشه وهیچ لباس اضافه ای نپوشم جوراب که واقعا نمیتونم تحمل کنم
واقعا دل کندن ودوری سخته

ممنون از ارزوی خوبت.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.