مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

همراه خواهرک وبرادرکم،از سه نقطه دور از هم یک مثل مجازی  تشکیل دادیم و بعد از مدتها نشسته ایم به گفتگو. مثلثمان متساوی الساقین شده،یک راسش خیلی دورتر از دو راس دیگر هست. خواهرک تپلکهایش را خوابانده و تو این ساعت شب هیچ شباهتی به یک مامان سختگیر نداره، فقط و فقط خواهرک خودمان هست.برادرک هم بی خیال کار و‌بیکاری و‌گرفتاریهای غربت نشینی و من، مشنگتر از همه، فقط و فقط مریم، دور از همه فکرهای رژه رونده در سرم. دلمان برای هم تنگ شده، حسابی هم تنگ شده، نمیدونم یکروزی دوباره میشه که کنار هم،سه تایی ، همین جفنگیات را بگوییم؟ حتما که میشه،آنروزکه آمد، همینجا باز مینویسم‌که امشب، سه تایی کنار هم، چفت هم، نه مثل راسهای مثل با طول ضلعهای یک عالم کیلومتری قرار گرفتیم.

*باران قشنگ این یکی دوروزرا شماهم داشتید؟حسش کردید؟بویش کردید؟ توی یک کوچه پر از کاج، عشق کردم از عطر کاج خیس شده، دون دون باران روی صورتم، لباس نم گرفته ام. دلم میخواست چند ساعتی همونجا بمونم،البته فقط دلم خواست، عقلم شوتم کرد خانه.

*اینموقعهای سال که میشه،آسمون که ابری میشه،دل همیشه دلتنگم، بیشتر یادت میکنه، همینجوری بی هوا. مشنگی هم عالمی داره به خدا.

نظرات 1 + ارسال نظر
سپیده شنبه 9 بهمن 1395 ساعت 21:36

سلام مریم عزیز
قدر این لحظه ها رو بدون خیلی باحاله .ما که مجبوریم ذوزنقه تشکیل بدیم فقط ضلعهاش زیادی کج و معوجه ولی بازم خوبه و اما
اگه مورد کاری داشتین خوشحال میشم به من هم خبر بدین کار من بیشتر کنترل کیفیت و ازمایشگاه هستش اما به سیستم ها و کارهای جانبی هم تا حدودزیادی اشنایی دارم اگه لازم شد رزومه کاریمو براتون میفرستم
بازم بخاطر لطفتتون سپاس

سلام سپیده عزیز.هر شکل هندسی میخواد تشکیل بشه خوبه فقط بشه.
اگر جذب نیرو بود اطلاع میدم خانم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.