مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

یکی دوشبه که یک شکل عجیبی پیدا کردم که خودم هم تعجب میکنم، جوراب توی پاهامه، سوییشرت هم پوشیدم، تازه کلاه بافتنی هم سرم گذاشتم و کامپلت رفتم زیر پتو، به دلایلی که نمیدانم  چیه سردمه، سرد ها.  خدا به داد من برسه و زمستان و البته که کلا سرما را میدوستم حسابی.

*در کنار سرما، مرض خواب هم گرفتم، کلا تمام دقایق شبانه روز خوابم میاد شدیدددددد، دلم نمیخواهد از زیر پتو بیرون بیام، با التماس پلکهایم را باز نگه میدارم.

نظرات 2 + ارسال نظر
سرن سه‌شنبه 13 مهر 1395 ساعت 01:04

شاید ویتامین های بدنتون رو به نزولند!
مولتی ویتامینی، چیزی ؛ شاید حل شه مشکل!

من کلا رو به نزولم سرن جان، به روغن سوزی افتادم.

UNCLE دوشنبه 12 مهر 1395 ساعت 09:43

معتاد شدی حاجی؟ چی میزنی؟

یس، هر چی گیر بیاد.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.