مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

شنیدم که در ولایت خانه پدری کنسرت میخواهند کنسرت برگذار کنند، گفتم شوخی است و محض خندیدن میگویند، اما به هر حال حتی شوخیش هم دل آدم را شاد میکند.

شنیدم کنسرت برگرار شده و عالم*ان  از ما بهتران کلی اعتراضات کرده اند و پای عالم ماوراء را به زمین کشانده اند، دلم حض کرد از شنیدن برگذاریش و گفتم خوب حتما کنسرت به معنی کنسرت در دیگر ممالک و ولایات نبوده، اما به هر حال قدم مبارکی است.

از دوست جانانم را یهویی به لطف اینستا ایستاده در میان جمع روی سن دیدم و عشققققققق کردم  ازاینکه بلاخره اتفاق افتاده و دوست جانانی هم درونش حضور داشته و بلاخره حتما روزی، روزگار دیگری خواهد بود.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.