مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

عالم ظرقشویی


نمیدونم رابطه شماها با ظرف شستن چطوره، یکی از معدود کارهای خونه که برای من بسیار دلنشینه همین امر خطیره،( بماند که این مورد زمینه چه سواستفاده هایی را از من در مهمانیها فراهم کرده است).یک حس خوبی داره آروم اروم بازی کردن با دنیای کف و آب و کشیدن نرمیه اسکاچ روی ظرفها و ادامه ماجرا.از آنجا که مریم جان یک ادم بسیااااار اهنگ دوست هم هست، همیشه این ظرف شستن همراه میشه با پلی کردن فولدر مورد علاقه و غرق شدن تو عالم هپروت. تو این فولدر مورد علاقه غلظت اهنگهایی  که عمرشان به بیش از سی سال میرسه فراوان وجود داره و من همینطورکه تو اون عالمه هپروت ذکر شده میچرخم آرزو میکنم حالا حالاها ظرفها تمام نشود. برای خودم خیلی جالبه که آدمها و خاطره هایی که توی این موقع میان تو ذهنم ، همه از دوست داشتنیها هستند(برخلاف موقع اتو کردن که هرچی فکر وخیال منفی از نوع جنگجویانه تو هیستوریه ذهن من هست میاد تو زمان حال).از دوستهای کودکی که دوستشون داشتم تا دوستان دانشگاه و بعد از اون و همه و همه میان و میشینن توی فکرم. همسفر میگه همیشه موقع ظرف شدن یک لبخند ملیییییح کنج لبان بنده ظاهر میشه و کلا ایشون مواظبه یک موقع این اتصال موقع ظرف شستن را کات نکنه.

*برای مامانهای بیمار آرزوهای خوب بکنیم، مامان اون، مامان  من، همه مامانهای خسته و رنجورمون، الهی که دردهای وجودشون کم و کمتر بشه.

نظرات 1 + ارسال نظر
سرن یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 18:52 http://serendarsokoot.blogsky.com/

من اتو کشیدن رو دوست دارم!

خیلی سخته سرن، همیشه یک خطهایی جابجا میشن، تازه، همه فکرهای بد هم اون موقع میان تو سرم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.