مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

مرمرانه

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز.... تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

هفت ماهگی

حسش نبود که تیتر امشبم را مثل شبهای قبل با شکل مریم و فلان قرار دهم، دارم کم کم بعضی   نداشتنها را قبول میکنم و هنوز آنقدر حساس هستم که با قرار گرفتن اسم فیلم امشب و اسمم باز عقبگرد کنم و‌گند بزنم به تمام تلاشهای مثلا خودسازی،‌پس بی خیال

فیلم امشب کمی خوب بود و کمی بد، راستش یک چیزی کمی امسال اذیتم کرد، خسته کننده بود وقتی هرشب تو هعر فیلمی راه به راه فحش و ناسزا شنیدم، سیگار پشت سیگار  دیدم، هرشب یک عالم تلخی، نمیدونم مد شده، با کلاستره، جذابتره، چیه که اینقدر همه دوست دارند فیلمی بسازند که طعم دهانت مثل زهر کنه، میدونم دنیای واقعی همینه، جامعه همینه، ولی واقعا هیییییییچ موضوعی برای کمی امیدوارانه تر ساختن وجود نداره؟ دونه دونه فیلمها نسبت به سال قبل بهتر بود اما یک امید بیشتر، یک کم  شادمانیه بهتر،‌یک کم قشنگیهای زندگکی را نشان دادن خیلی زیاده خواهیه؟


نظرات 2 + ارسال نظر
سهیلا پنج‌شنبه 22 بهمن 1394 ساعت 20:54 http://nanehadi.blogsky.com

ممنون.

سهیلا پنج‌شنبه 22 بهمن 1394 ساعت 08:36 http://nanehadi.blogsky.com

کدوم فیلم شاد و قشنگ بود.بدون سیگار و تلخی.ممنون میشم معرفی کنید.

عزیزم من فقط فیلمهای یک گروه را دیدم، ممکنه تو گروههای دیگه وضعیت متفاوت باشه، اما توی اینها نفس و به دنیا آمدن شیرینتر بود.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.